بخشی از مطلب
ما با سه کاسه ی بزرگ کویری در فلات ایران رو به روییم که دورادور آن را
ارتفاعات احاطه کرده اند و البته کوههای پراکنده، با شیبهای ملایم کوهپایه
ای حاوی سفره های آب زیرزمینی مناسب برای حفر قنات، نیز همچون جزیره از
داخل آن سربرآورده اند.
در امتداد این دشتها، سیلاب های فصلی دره هایی را حفر کرده اند که از میان
ارتفاعات کوتاهتر عبور می کنند، که «تنگه» یا«واحه» نامیده می شوند. این
مناطق محل مناسبی برای احداث باغ ها و کشاورزی های محدود است. پس از آن با
پدیده ای به نام «ریگ» بر می خوریم که همان تپه های ماسه های روان است و
سمبل کویر است. این پدیده در ایران گاه تا فاصله بسیار کمی از مناطق سکونتی
ادامه پیدا می کند. نمونه ی جالب این نزدیکی روستای «مصر» در منطقه ی خور و
بیابانک است و پس از آن به سرزمین های پست تری به نام شوره زار در امتداد
رودهای شور می رسیم که هنوز هم بسیاری از مردم کویر به این مناطق «دریا» می
گویند. در زمان صفویه از میان یکی از همین سرزمین های غیر قابل عبور به
نام شوره زار گرمسار، جاده ی شگفت انگیزی سنگی به نام جاده ی سنگفرش احداث
شد.
اما آخرین جایی که به آن می رسیم، آنهایند که اهالی مناطق کویری تنها نام
«کویر» را به آنها می دهند. مردم کویر جز در سخت ترین شرایط این نام را به
کار نمی برند. کویرها در مدت بسیار کوتاهی از پاییز قابل عبورند و راههای
باستانی چون راه عروسان به ترود، نمونه ی تاریخی این عبورها از کویرها است.
«باغ کویر»، پاسخی هوشمندانه به خاک تفته ی کویر و آفتاب سوزان بالای سر
است. در واقع آنچه در باغ کویر، نه فضایی همسو با محیط بیرون بلکه در تقابل
با آن است. باغ کویر، تجربه ای عینی از یک « نقطه ی تغییر » است. محدودیت
آب سبب شده است که انسان کویر به جای افزایش وسعت باغ، از تکنیک های
هوشمندانه ای چون ایجاد وسعت مجازی، امتداد یک محور اصلی، پیوستگی فضایی
داخل و خارج کوشک و حس آمیزی، برای فایق آمدن بر محدودیت ها بهره گیرد.
کویر صحنه مبارزه، مقاومت و گاه سازش مداوم است. زندگی و مداومت نوسان خطی
مبارزه و سازگاری با طبیعت در کویر، معانی را تداعی میکند که نوعی نگرش
عمیق و رشد یافته با حس درد به هستی را طی سالها با خود شکل داده است.
در این نوشتار سعی شده است، بر نمونه هایی از مصادیق کمی و تعابیر فضایی
عناصر منظر تأکید شود، که در خلق تجربه های حسی و ذهنیت ما از کویر به
عنوان یک مسافر نقش داشته اند.
حداکثر و حداقل بودن کیفیتها
در کویر بیشتر صفات جاری محیط در پایین ترین حد و بالاترین حد ممکن بروز می
کنند. بر خلاف مناطق شمالی کشور، کیفیت های میانه به ندرت دیده می شود.
یکی از نمود های عینی این مسئله همان تپه های ماسه روان « تل ماسه» ها
هستند که به دلیل ترکیدن سنگها در نوسان مداوم حداکثر و حداقل دما رخ می
دهد. همین شرایط افراطی اقلیمی، سبب نوعی هویت شاخص برای «زندگی کویر» شده
است، آنچنان که انسان کویری در عین مبارزه مدام با طبیعت، هر نامی بر مصنوع
خویش را از عنصری در طبیعت گرفته است.
مقاومت و سختی و مبارزه با شرایط اقلیمی
خانه های مردمان هنوز مانند بهشت است؛ حوضی در میان و سپس چهار باغ و سپس
اتاق ها و تالارها. مانند قالی ها؛ همه با هفت کناره و هفت باغ پر از گل و
بر درختان و بوته ها همه پرنده های بهشتی و در میان قالی حوضی زلال.
“چهار فصل” در کویر،خانه هایی با حیاطی کوچک در مرکز و چهار ایوان در اطراف آن و گسترش بنا در اطراف آن
در خانه های مسکونی چهار فصل که دارای حیاط مرکزی هستند، معمولاً بادگیر را
در قسمت تابستان نشین ساختمان احداث می کنند و این بادگیر به اطاق اصلی یا
تالار و سرداب یا زیرزمین ساختمان مرتبط می باشد. نمونه بارز آن را می
توان در خانه های بشرویه ملاحظه نمود. در این قسمت از ساختمان علاوه بر
بادگیر، هواکش های تعبیه شده بر روی گنبد تالار نیز به تهویه محیط داخل کمک
می کند. در این ساختمان عملکرد خنک سازی بادگیر فقط به صورت جابجایی هوا
صورت می گیرد. البته در مورد سرداب، چون بدنه کانال بادگیر در زیرزمین قرار
دارد و لذا قدری مرطوب می باشد، در نتیجه برودت تبخیری نیز به مقدار
مختصری در خنک نمودن فضای سرداب تاثیر می گذارد.
بادگیرها، آب انبارها، یخچال ها، کاریزها و گنگ دژها نمونه های برجسته ای از هنر و فرهنگ این سرزمین در دل کویر هستند.
شهرها و روستاهای کویری ایران، شاهکارهای بناهای خشتی و گلی در جهان هستند که هنوز چونان غولی زیبا بر پای ایستاده اند.
استفاده از بادگیر از سنوات بسیار قدیم در ایران متداول بوده است. بادگیر
ها با اشکال مختلف در شهر های مرکزی و جنوب ایران ساخته شده که هر کدام بر
حسب ارتفاع و جهت باد مطلوب طراحی و اجرا شده اند.
باید توجه داشت که در مناطق گرم و خشک مرکزی ایران، به دلیل خشکی هوا، آب
سریعتر تبخیر می شود و علاوه بر ایجاد برودت در محیط، باعث افزایش رطوبت
نسبی هوا نیز می گردد. در نتیجه هم گرما و هم خشکی بیش از حد هوا را کاهش
می دهد و محیطی مطبوع برای ساکنین ساختمان ایجاد می نماید.
اغلب گیاهان بیابانی در برابر خشکی و نمک بردبار هستند. بیشتر این گیاهان
آب را در ریشه ها، برگ ها و ساقه های خود ذخیره می کنند. دیگر گیاهان
بیابانی ریشه های درازی دارند که آب سفره های زیرزمینی را نفوذ می دهند،
خاک را محکم می سازند و باعث کنترل فرسایش می شوند. ساقه ها و برگ های برخی
گیاهان سرعت بادهای سطحی را که ماسه ها را با خود حمل می کنند، پایین
آورده و زمین را از فرسایش حفظ می کنند.
فقدان یا کمبود شدید بارندگی و منابع آبی در مناطق خشک و نیمه خشک و اقلیم
زیستی خاص این نواحی ، سازگاری های ویژه ای در گیاهان و جانوران بومی مناطق
فوق به وجود آورده است تا امکان ادامه حیات در شرایط تنش رطوبتی یا کیفیت
نامناسب آب و خاک داشته باشند. گیاهان این مناطق دارای خصوصیات فیزیولوژیکی
و مرفولوژیکی خاصی هستند که باعث می شود از حداقل ذخیره رطوبتی در خاک و
هوا استفاده کنند و اندوخته رطوبتی گیاه نیز کمتر از حد معمول تلف شود.
عمیق ترین سیستم ریشه ای برای جذب آب از اعماق پایین تر خاک، خاردار شدن
ساقه ها و کوچک شدن سطح برگها برای کاهش میزان تبخیر، وجود پوششی مومی و
چرب در سطح برگها، افزایش اندامهای ذخیره کننده رطوبت و … نمونه ای از این
تغییرات مرفولوژیکی است. از نظر ساختار درونی و فیزیولوژیکی نیز در گیاهان
هورمونهای تنظیم کننده خاص با توجه به خشکی اقلیم منطقه و کمبود رطوبت
ترشح می شود و فرآیند تعرق گیاه از ساز و کار ویژه ای تبعیت می کند.
منظر مردمی کویر
دکتر علی شریعتی ، مردی از اهالی کویر
در کویر به مرز عالم دیگر نزدیکیم
– آن چه در کویر میروید، گز و تاق است. این درختان بیباک صبور و قهرمان
که علیرغم کویر، بینیاز از آب و خاک و بیچشم داشت نوازشی و ستایشی، از
سینه خشک و سوخته کویر به آتش سر میکشند و میایستند و میمانند؛ هر یک رب
النوعی! بیهراس، مغرور، تنها و غریب. گویی سفیران عالم دیگرند که در کویر
ظاهر میشوند این درختان شجاعی که در جهنم میرویند. اما اینان برگ و باری
ندارند، گلی نمیافشاند، ثمری نمیتوانند داد، …
– بید را در لبه استخری، کناره جوی آب قناتی، در کویر میتوان با زحمت
نگاهداشت. سایهاش سرد و زندگی بخش است. درخت عزیزی است اما همواره بر خود
میلرزد. در شهرها و آبادی ها نیز بیمناک است، که هول کویر در مغز استخوانش
خانه کرده است.
– اما آن چه در کویر زیبا میروید، خیال است! این تنها درختی است که در
کویر خوب زندگی میکند، میبالد و گل میافشاند و گلهای خیال! گلهایی همچون
قاصدک، آبی و سبز و کبود و عسلی … این تنها پرنده نامرئی که آزاد و رها
همه جا در کویر جولان دارد، سایه پروازش تنها سایهای است که بر کویر
میافتد و صدای سایش بالهایش تنها سخنی است که سکوت ابدی کویر را نشان
میدهد و آن را ساکت تر مینماید. آری، این سکوت مرموز و هراس آمیز کویر
است که در سایش بالهای این پرنده شاعر، سخن میگوید.
– کویر انتهای زمین است؛ پایان سرزمین حیات است. در کویر گویی به مرز عالم
دیگر نزدیکم و از آنست که ماوراء الطبیعه را ـ که همواره فلسفه از آن سخن
میگوید و مذهب بدان میخواند ـ در کویر به چشم میتوان دید، میتوان احساس
کرد و از آن است که پیامبران همه از اینجا برخاستهاند و به سوی شهرها و
آبادیها آمدهاند. «در کویر خدا حضور دارد!»
– در کویر بیرون از دیوار خانه، پشت حصار ده، دیگر هیچ نیست. صحرای بیکرانه
عدم است. خوابگاه مرگ و جولانگاه هول، راه، تنها به سوی آسمان باز است.
آسمان! کشور سبز آرزوها، چشمه مواج و زلال نوازشها، امیدها و … انتظار!
انتظار!…
– شب کویر، این موجود زیبا و آسمانی که مردم شهر نمیشناسند. آنچه
میشناسند شب دیگری است، شبی است که از بامداد آغاز میشود. شب کویر به وصف
نمیآید. آرامش شب که بیدرنگ با غروب فرا میرسد ـ آرامشی که در شهر از
نیمه شب، درهم ریخته و شکسته میآید و پریشان و ناپایدار ـ روز زشت و
بیرحم و گدازان و خفه کویر میمیرد و نسیم سرد و دلانگیز غروب، آغاز شب
را خبر میدهد.
– … آسمان کویر! این نخلستان خاموش و پر مهتابی که هرگاه مشت خونین و
بیتاب قلبم را در زیر باران های غیبی سکوتش میگیرم و نگاههای اسیرم را
همچون پروانههای شوق در این مزرع سبز آن دوست شاعرم رها میکنم، نالههای
گریهآلود آن روح دردمند و تنها را میشنوم…
امنیت
سکونت در کویر با پیشرفت تمدن، تکنیک های سکونت و اختراع قنات، بر اساس
گزینش و نه اجبار صورت گرفت. مزیت های زندگی در حاشیه ی کویرها راحتی
برقراری ارتباط، افزایش امنیت شهرهای داخل دیواره کوه ها و وجود خاک غنی از
املاح و … بود که به تغییر ثقل مراکز مدنیت از جلگه ها به مناطق حاشیه ی
کویرها انجامید.
بیشتر شهر های کویر در گذشته نقش دفاعی و امنیتی داشته اند و شکل گیری آنها
به دلیل قابلیت های طبیعی منطقه برای ایجاد شهر نبوده است. تأثیر این نقش
دفاعی و افزایش امنیت را در شکل گیری کوچه های پر پیچ و خم و باریک این
شهرها که تنها در هنگام رسیدن به آب گشایش می یابند و ایجاد باغ قلعه هایی
با دیوارهای محصور بلند برای امنیت دفاعی و اقلیمی، چون باغ مود بیرجند می
توان مشاهده کرد.
سکوت و آرامش
تک رنگ بودن عناصر منظر کویر، مصداقی عینی از سکوت کویر است. در کویر
رنگارنگی زیاد نداریم. همه چیز در سه رنگمایه ی خاکی، سبز و آبی دیده می
شود. چشم انداز دور و نزدیک خاک است و تنها در یک نقطه ی عطف (که می تواند
لکه ی آبی باشد و یا یک گنبد) و یا در یک لبه ی سبز یکنواختی منظر شکسته می
شود. طیف رنگی هر رنگمایه نیز محدود است. برای مثال رنگ سبز کویر، بر خلاف
شهرهای شمالی کشور تونالیته ی متنوعی ندارد و تک رنگ است.
مصداق دیگر این سکوت و آرامش، ساختار روشن و ساده ی شهر کویر است که در آن
نوعی نظم فضایی ناشی از نیازهای بیولوژیک انسانی، مانع از اغتشاش عینیت و
ذهنیت منظر شده است. کمی آب و ارزشمند بودن آن، همه چیز را مستقیم و غیر
مستقیم حول نیاز به آن شکل داده است. مکان یابی شهر، نظم شبکه ی معابر،
توالی حیاط خانه ها در امتداد مسیر قناتها و حتی توالی اقلیم های کویری
متأثر از حضور آب است. خورشید و باد نیز به عنوان تعیین کننده ی اصلی محل
استقرار زیر فضاهای این مجموعه و شکل و تعداد بازشوها و عمق فضاها این
انتظام فضایی را تشدید می کنند.
قناعت و بسنده کردن به حداقل امکانات
تقدس آب مربوط به زمانی بود که مهمترین سکونتگاه های ایران در کنار رودهای
بزرک شکل گرفت. این مفهوم در کویر با قناعت و بسندگی آمیخته شد.
انسان و جانداران دیگر به آب زنده اند و جایی که در آن آب کم باشد یا اصلاً
نباشد برای انسان خطرناک است. ولی نیاکان ما به مرور آموختند چگونه به
سلامت از کویر بگذرند و در حاشیه های آن زندگی کنند. مگر امکان داشت که
چنین پهنه وسیعی را نادیده گرفت و از آن پرهیز کرد. فرهنگ کنار آمدن با
شرایط کویری در حقیقت فرهنگی کهن سال است و به قدری متفاوت از فرهنگ مصرفی
امروز که ارزش کشف کردن دارد و به همین سبب است که ما و دیگر جویندگان را
به سوی خود می خواند.
گرمای شدید روز، خنکای شب، خشکی زمین، کمی آب، وزش تندبادهای مداوم، توفان
شن و ریگ روان، اینها مهم ترین عواملی است که مسافران صحرا و ساکنان آبادی
های پراکنده کویر با آن روبرو هستند. امکانات امروز را فراموش کنید؛ سفر با
وسایط نقلیه مجهز به موتورهای قوی و تهویه مطبوع و ذخیره مکفی آب و بنزین و
راندن روی جاده های آسفالته نوساز. سعی کنید به یاد بیاورید تا یک قرن پیش
کاروانیان چگونه از کویر عبور می کرده اند. راه اصفهان به ری درست از وسط
کویر می گذشته است. مردم یزد از راه کویر به زیارت امام رضا (ع) در مشهد می
رفته اند. بیشتر جاده ابریشم از میان کویرها و صحراهای بی پایان می گذشته
است.
اولین درس طبیعت به انسان کویر نشین «قناعت» است، واژه ای که امروز دارد
فراموش می شود. اگر آب کم است یاد می گیریم با همان آب کم بسازیم و به
کودکانمان می آموزیم در مصرف آن زیاده روی نکنند. در امتداد راه آب انبار
می سازیم، به شکلی که هر قطره بارانی که از آسمان ببارد، ماه ها درآن
بماند. گنبد آب ا نبار را بلند می گیریم تا از دور پیدا باشد و مسافران را
راهنمایی کند و هر کجا امکانش بود منارهای بلند آجری، به ارتفاع ۳۰ تا ۴۰
ذرع برپا می کنیم و برفراز آن شب ها چراغی می گذاریم یا آتش می افروزیم تا
کاروان از چند فرسنگی نور راهنما را ببیند و دلگرم شود. اگر روز هوا بیش از
حد گرم بود، در کاروانسرای منزلگاه استراحت می کنیم و شب ها راه می
پیماییم. یاد می گیریم به آسمان پرستاره کویر چشم بدوزیم و به مدد جهت یابی
با ستارگان پیش برانیم.
هر جا بتوانیم چاه می زنیم و قنات حفر می کنیم تا به آب دسترسی پیدا کنیم.
دیوارهای خانه مان را از خشت و گل می سازیم و سقف های آن را با طاق می
پوشاینم تا هوای گرم بالا برود و از سوراخی در سقف خارج شود. قانون های
تهویه طبیعی را آموخته ایم و رعایت می کنیم.
بر بام ها، برج های بادگیر داریم و تنها نسیم های خنک صبحگاهی را به درون
می آوریم. زیر خانه ها سرداب می سازیم و در نیمه روز به آن پناه می بریم.
حتی اصل خنک ساختن هوا را به کمک تبخیر آب آموخته ایم. نه تنها کوزه ها و
خمره های مان به لطف بیرون تراویدن آب خنک می شوند، در «خیشخانه» های مان
آبی که بر دیواره های حصیری آن می پاشیم هوای درون آن را خنک و مطبوع می
کند و اگر در باغچه هایمان گل و سبزه به اندازه کافی نداریم روی گچ بری ها و
کاشی کاری سقف و دیوارها تا دل مان بخواهد نقش گل و بوته می اندازیم.
مناطق کویری به دلیل وجود خاک شور دارای پوشش گیاهی منحصر بفردی می باشند.
گیاهانی که در این مناطق رشد می کنند، گیاهانی شور پسند هستند که علاوه بر
جلوگیری از فرسایش و حفظ خاک نمادی از استقامت در گرمای کویر هستند.
پارادوکس فضایی
شهر کویر در عین جسامت و سنگینی معماری به عنوان ضرورتی اقلیمی حس سبکی و
تعلیق را در خود دارد. ترکیبی از سطح و حجم و استفاده از انحناهای متوالی
در فرم که شدت پرتو فکنی را نسبت به سطوح صاف را کاهش میدهد و در معرض نسیم
بیشتری قرار می گیرد، نوعی هنر «زمین سار» را شکل می دهد که چشم را در یک
افق گسترده حرکت می دهد و جز در مکان اتفاقات خاص عینی و ذهنی چون یک گنبد و
یا یک توده ی سبز در کنار آب متوقف نمی کند.
غنی بودن زبان معماری و معماری منظر کویر
منظر شهر کویری نوعی نظم فضایی ناشی از نیازهای زیستی دارد. الگو هایی چون
پلان مربع، حیاط مرکزی و زیر الگوهایی چون پنج دری و سه دری و هشتی و چلیپا
و … که قبل از ورود به کویر هم وجود داشتند، با الزامات و امکانات کویر
هماهنگ شدند و گونه های جدیدی را چون گودال باغچه برای استفاده از آب قنات
عمیق شکل دادند. انسان در کویر برای خلق هر پدیده ی مصنوع باید بر طبیعت
متمرکز شود، مواهب آن را دریابد و هر حرکتی را بر آن منطبق کند و این خود
نوآوری هایی را به دور از قواعد ثابت سبکی فراهم می آورد.