هنر و معماری اسلامی
جهانی شدن را با سه رویکرد مورد توجه و تأمل قرار دادهاند. گروهی آن را
معادل غربی شدن قلمداد کرده و چون این تمدن را فاقد صلاحیتهای لازم برای
جهانشمولی فرهنگ و اندیشهاش (به ویژه در ابعاد اخلاقی و آرمانگرایی)
میدانند، جهانی شدن را خطری برای جهان معاصر ارزیابی میکنند و البته
دلائل کافی وافی برای اثبات مدعای خویش – در فقدان صلاحیتهای لازم تمدن
غربی – دارند. اما این که جهانی شدن کاملاً معادل غربی شدن باشد، فیه
تأمل.
گروهی دیگر جهانی شدن را تحقق رؤیاهای بشری در رسیدن به زبان و اندیشهای
مشترک دانسته و آن عاملی برای رسیدن به نوعی عدالت جهانی و توزیع همسان و
یکسان ماده و معنا در سطح جهان میدانند. از دیدگاه اینان جهانی شدن فرصتی
طلایی برای رسیدن به سطحی از ترقی است که ضعفها و قوتها در هم آمیزند و
حاصل این آمیختن، نوعی عدالت در بهرهبری از امکانات مادی و معنوی زمین
باشد و گروه سوم، صحت و واقعنگری هر دو دیدگاه فوق را در تبیین دقیق جهانی
شدن، انکار، و آن رامحصول ذوقزدگی از یک سو و بدبینی مفرط از دیگر سو
میدانند اینان عقیده دارند، جهانی شدن از برای ملتها و تمدنهایی که صاحب
ایده و اندیشهاند، یک فرصت است. جهانی شدن تنها فرصتی برای عرضه کردن
استعدادها قابلیتهای تمدنها و فرهنگها – به ویژه معنایی و معنوی – در
جهان آیینهگونی است که رسانهها آن را ساخته و پرداختهاند و نه صرفاً
بستری مطیع و مهیا برای سلطهگری جهانی تمدنهایی خاص. به یک عبارت از تصور
جهانی شدن لزوماً استعداد جهانی بودن حاصل نمیگردد.