بخشی از مطلب
بررسی هنر معماری ایران در دوره ساسانیان
پیشگفتار
آثار معماری که تا کنون توسط باستانشناسان ایرانی و خارجی در نقاط مختلف
شناسایی شده موید عظمت و شکوه معماری ایران در ادوار مختلف است. در فرهنگ
معماری یک جامعه دو مسئله عمده همواره مورد نظر بوده: یکی بافت شهری و
دیگری ساختمانهای عمومی و شخصی، که هر دو شدیداً دارای جنبههای قومی-
اجتماعی هستند. از آنجا که هنر معماری همواره مهمترین و ارزندهترین مظهر
قدرت حکومتها بوده، میتوان گفت یادگاری معماری این سرزمین اسنادی گرانبها و
پر ارزش است که نشان دهنده قرنها تکامل و ذوق و اندیشه هنری مردم این
سرزمین از دورترین ازمنه تاریخ میباشد. معماری ایران در سیر تکامل خود از
تجارب گذشتگان بهرهمند شده و از تداومی بینظیر برخوردار است. به دنبال
این تکامل و پیوستگی که از ویژگیهای معماری سنتی ما ایرانیان است، معماران
چیرهدست ایرانی بخوبی توانستهاند آثار بسیار ارزشمندی که وابستگی کامل به
زندگی دارد به وجود بیاورند.
بدون شک یکی از راههای شناسایی اینر هنر ارزنده ایران، مطالعه و تحقیق
درگذشته این هنر است. بیتردید تاریخ معماری ایران بدون در نظر گرفتن
پیشینه معماری ایران قبل از اسلام و اوایل اسلام، تنها نشان دهنده از هم
گسیختگی و بیتوجهی به هنر معماری این سرزمین است. به همین دلیل، با نگرشی
کوتاه و اجمالی به معماری قبل از دوره سلجوقیان به موضوع اصلی میپردازیم.
در این نگرش کوتاه، قصد وارد شدن در تحقیقات عمیق را نداریم. زیرا در
سرزمین ما آثار معماری فراوانی از دوران باستان و اوایل اسلام به جای مانده
که پرداختن به هر یک از این آثار- که مایه افتخار هنر معماری ما ایرانیان
است- نیاز به مطالعه و تحقیق فراوان دارد.
در این بررسی، ویژگیهای معماری، عناصر معماری و تکنیکی، تاثیر معماری قبل
از اسلام، بویژه دوره ساسانی، نقشه و سبک و شیوه ساختمانی آثار، نقش
تزیینات و عناصر تزیینی (کاشیکاری، آجرکاری، خطوط، کتیبهها، گچبری، و
فرسکوسازی)، مواد ساختمانی، و دیگر جزئیات هنر معماری به تفصیل مورد بررسی و
تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
بررسی هنر معماری این دوره، از معماری مساجد آغاز میشود، زیرا مسجد که
اولین پایگاه و مرکز تجمع مسلمانان بوده، در نظر مسلمان خانه خدا و محل
عبادت است و، به همین دلیل، در تمامی ادوار مختلف اسلامی و در تمام
سرزمینهای اسلامی بنای آن اهمیت فراوان دارد. و سپس معماری منارهها،
مدارس، کاروانسراها، برجهای مقبرهای یا آرامگاهها، و مختصری از شهرسازی
مورد بررسی قرار میگیرد. در بررسی هر یک از انواع این معماری ضمن ذکر علل
به وجود آمدن و کاربرد آنها، با ارائه شواهدی از آثار به جای مانده از این
دوره، سعی شده تا شناخت کاملی از هنر معماری دوره سلجوقی به هنر دوستان و
علاقهمندان به هنر معماری عرضه شود. آثار معماری مورد مطالعه اکثراً در
داخل ایران قرار دارند؛ با توجه به محدوده ایران در زمان سلجوقیان- که شامل
ناحیه وسیعتری بود- چند نمونه از شاهکارهای هنر معماری این دوره اکنون در
خارج از مرزهای سیاسی ایران واقع شدهاند. امید است این کتاب بتواند
دورهای از تاریخ هنر معماری اسلامی میهن عزیزمان را به دوستاران هنر
معماری ایران بشناساند.
بناهای دوره سلجوقی
بناهای تاریخی زمان سلجوقیان که تاکنون به جای مانده اغلب جنبه مذهبی دارند
و از آثار موجود این دوره چنین استنباط میشود که سلجوقیان ساختن مساجد،
مدارس و مقبرهها را بر دیگر بناها ترجیح دادهاند. زیرا از بنای خاکها،
خانهها، و دیگر آثار معماری این دوره اطلاع زیادی در دست نیست. تنها در
سالهای اخیر در اثر کاوشهای علمی که در بعضی از نواحی ایران به عمل آمده
چند نمونه از این نوع معماری سلجوقی کشف شده است که از بقایای مختصر آن
میتوان تصویری از این نوع معماری در ذهن ایجاد کرد. با نگرشی کوتاه به
آثار معماری این دوره ایران، میتوان به این نتیجه رسید که کوشش سلجوقیان
بیشتر در به وجود آوردن بنای ساختمانهای از نوع مسجد متمرکز گردیده است و
برای رسیدن به این هدف با استفاده از عناصر معماری ساسانی (گنبد، ایوان،
حیاط) و اسلوب ساختمانهای طاقدار و دیگر روشهای مختلف توانستهاند خاصیت و
کیفیت دقیقی به معماری این دوره ایران ببخشند و در نتیجه معماری شکل مشخص
ایرانی به خود گرفته، طرح حیاط چهار ایوانی با رواقهای اطراف آن اساس
معماری سلجوقیان را در بناهای مذهبی و غیرمذهبی تشکیل داده است.
الف) بناهای مذهبی
1- مساجد
در نیمه دوم قرن پنجم هجری، هنر معماری ایران به درجه کمال و شکوفایی خود
رسید و صفات خاص این دوره با قدرت سیاسی و شور مذهبی آن در معماری و بنای
مساجد که درانگیزترین آثار معماری اسلامی به شمار میرود تجلی یافت، و
معماران زمان سلجوقی با استفاده از فرمهای زمان ساسانی و مهارت در به کار
بردن آنها به عوامل و عناصری که بتوان با آن مساجد بزرگ را بنا کرد دست
یافتند، و سبک معماری چهار ایوانی در بناهای مذهبی، بخصوص در مساجد این
زمان متداول شد و بیشتر ابنیه ایران بر محور معماری چهارایوانی ساخته شدند.
این سبک معماری نه تنها در ایران بلکه در بیشتر سرزمینهای اسلامی تحت سلطه
سلجوقیان رواج یافت و، در نتیجه، مساجد بزرگی با این طرز معماری در
کشورهای اسلامی ساخته شد. با یک نظر اجمالی به مساجد مهم ایران که بعد از
دوره سلجوقیان احداث شده است، بخوبی میتوان دید که طرح مزبور تا چه اندازه
سرمشق و نمونه عمومی مساجد در ادوار بعدی گردیده است، به طوری که هم اکنون
نیز پیروی از شیوه مزبور ادامه دارد. با در نظر گرفتن اینکه ادامه این
شیوه معماری، بعد از دوره سلجوقیان بیانگر همان ویژگی معماری ایران است که
از تداوم بینظیری برخوردار میباشد. میتوان گفت معماری ایران در سیر
تحولی خود در هر دوره، از تجارب گذشتگان سود جسته و با تکامل آن توانسته
است آثار با ارزشی خلق کند که امروزه مایه مباهات ما ایرانیان است. نقشه و
طرح کلی مساجد، در شکل کامل خود، در این دوره دارای خصوصیات ذیل است:
«در ابتدای محور طولی بنا، سر در ایوان قرار دارد که در جلو آن صحن باز
واقع است. طاقنماهای دور صحن به چهار ایوان ختم میشوند که دو ایوان در
محور طولی و دو ایوان در محور عرضی قرار دارند و شبستانها در پشت طاقنماها
واقعند؛ ایوان اصلی در محور طولی مسجد و روبروی ایوان ورودی، که سوی دیگر
صحن است قرار دارد، و به شبستان مربع شکلی باز میشود که گنبد دارد و در
دیوار جنوبی آن، در انتهای محور طولی مسجد، محراب واقع است.» مهمترین مساجد
دوره سلجوقی که همه این عوامل را دارند عبارتند از: مسجد جامع اصفهان،
مسجد جامع زواره، مسجد جامع اردستان، مسجد جامع برسیان، مسجد جامع
گلپایگان، و مسجد جامع قزوین.
مسجد جامع اصفهان
مسجد جامع اصفهان، نمونه کاملترین مسجد چهار ایوانی دوره سلجوقی و یکی از
زیباترین بناهایی است که مجموعه کاملی از تزیینات دوران اسلامی ایران را
داراست. «این مسجد در عهد سلجوقی و به دستور ملکشاه سلجوقی در محل مسجد
قدیمی ساخته شد که در دورههای بعد بارها تغییراتی در ان دادهاند و مسجد
توسعه یافته، ملحقاتی چند نیز به آن افزوده شده است. از مسجد قدیمی اثری به
جا نمانده است اما به گفته مورخین و سیاحانی چون ابن حوقل، مقدسی،
مافروخی، و ناصر خسرو که آن را دیده و در کتابهایشان ذکر کردهاند مسجد
دارای فرمی ساده و شامل صحن بزرگ و رواقهای متعدد بوده است». با بررسیها و
خاکبرداریهایی که در سالهای اخیر در بعضی از قسمتهای این مسجد جامع کنونی
که در حقیقت مجموعهای از شیوههای معماری و آثار هنری دورههای بعد از
اسلام تاریخ ایران است شامل قسمتهایی میباشد که بررسی و مطالعه آن گویای
تحولات معماری دورههای اسلامی ایران در مدت هزار سال اخیر است. لذا سعی
میشود اجمالاً به بررسی بعضی از قسمتهای این مجموعه نفیس پرداخته شود.
کلیاتی درباره معماری دوره سلجوقیان
در این فصل، کوشش شده تا ویژگیهای عمده معماری و عناصر تشکیل دهنده آن در
دوره سلجوقی مورد بحث و تجزیه و تحلیل نهایی قرار گیرد. بدین منظور با
همکاری آقای پرفسور یلمازانگه، استاد دانشگاه هنر و معماری قونیه ترکیه،
این بررسی را در تقسیمات زیر انجام میدهیم.
1- معماری ویژگیهای بناهای چهار ایوانی.
2- تزیینات، شامل: کاربرد آجر، کاشیکاری، گچبری، و مقرنسکاری.
3- خصوصیات معماری مقبرهها و آرامگاهها.
در آخر این بحث، عوامل و عناصر به وجود آورنده بنای مقبرهها و تزیینات
آنها جداگانه مورد بحث و گفتگو قرار میگیرد. علت جدایی این فصل از دیگر
فصول، وجود سبکها و طرحهای مختلفی است که در ساخت بنای این مقبرهها به کار
برده شده است، در نتیجه هر کدام ویژگی خاصی را عرضه میدارند. به علاوه
پراکندگی این مقبرهها در مناطق مختلف کشورمان و وجود چند نمونه از آنها در
خارج از مرزهای کنونی ایران موجب این بررسی جداگانه شد، زیرا نوآوری در
معماری هر کدام از این مقبرهها نشاندهنده تحول عظیم معماری این دوره از
تاریخ هنر معماری اسلامی ایران نیز میباشد.
الف- معماری و ویژگیهای بناهای چهار ایوانی
ترکان سلجوقی قومی بیابانگرد بودند که میراث فرهنگی ناچیزی داشتند، اما
زمانی که در ایران جایگزین شدند، سرکردههای سرسخت و خشن آن قوم به حمایت
از ادب و هنر ایران برخاستند و هنرمندان و صاحبان حرف را در مقر حکومت خود
یعنی در مرو، هرات، اصفهان، و نیشابور گردآوردند. سلجوقیان اگر چه ترک
بودند اما بزودی تحت تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی قرار گرفتند. کارهای سیاسی،
اداری، و فرهنگی بکلی در دست ایرانیان بودن و در میان ایشان وزیر بزرگ،
نظامالملک طوسی، در تاریخ ایران نامی بسیار بزرگ و مقامی ارجمند دارد. او
یکی از معروفترین وزرا و سیاستمداران شرق به شمار میرود و برای عدالت و
حسن تدبیری که در اداره امور مملکت به کار میبرد و نیز علاقه زیادی که به
صنایع، مخصوصاً ساختن بناهای مهم داشت، شهرت به سزایی دارد. در این عصر
اقدامات زیادی جهت توسعه و تکامل زندگی شهری و رونق تجارت و صنعت صورت گرفت
و بناهای بزرگی که تعدادی از آنها تا کنون باقی مانده است، ایجاد شد.
شهرهای بزرگ با باروهای بلند آجری برپا و انتقال مرکز زندگی از شهرهای کوچک
قدیمی به شهرهای بزرگ باعث تاسیس شهرستانهای بزرگی شد. در اثر توسعه تجارت
و صنعت، و رفت و آمد کاروانیان در داخل و خارج ایران، کاروانها دارای
سازمان و تشکیلات منظمی شدند و در بین راهها برای استراحت و اترقا این
کاروانها، رباطها و کاروانسراها ایجاد شد. بر اثر این تحولات شهرها گسترش
یافت و در نتیجه آثار هنری و تزیینات در امر شهرسازی و معماری راه پیدا کرد
و موقعیت خاصی کسب کرد. بنای مساجد، مدارس، و مقبرهها در شهرها رواج یافت
و بازارهای بزرگی به وجود آمد.
شهر مرو که زمانی پایتخت سلطان سنجر بود، در زمان سلجوقیان موقعیت خوبی
داشت. این شهر در این زمان در اوج شهرت و شکوفایی بود. در آن زمان شهر مرو
دارای دو خیابان - از شمال به جنوب و از شرق به غرب- بود که بازار شهر در
تقاطع این خیابانها قرار داشت. بنا به منابع و اطلاعات قدیمی که وضع شهر را
شرح میدهند، سقف این بازار- واقع در مرکز شهر- با قبه پوشیده شده بود.
صاحبان حرف و هنر هر کدام از سازمان و تشکیلات قابل ملاحظهای برخوردار
بودند. دکانهای زرگرها، ریختهگرها، فلزکاران، و سفالگران به صورت گروهی،
در محلهایی مخصوص قرار داشتند. کاخهای سلجوقی و مساجد و مدارس در قسمتهای
مرکزی شهر قرار گرفته بود و مقبره سلطان سنجر در کنار مسجد ساخته شده بود
که به قول یاقوت در معجمالبلدان، گنبد آبی رنگ این مقبره از مسافت دو روز
راه به خوبی دیده میشد. از افتخارات این شهر سلجوقی وجود کتابخانه بسیار
غنی آن بوده است. در موقع استیلای مغول، جمعیت این شهر در حدود هفتصد هزار
نفر و حتی به روایاتی در حدود یک میلیون و سیصد هزار نفر بوده است. از دیگر
شهرهای این دوره، میتوان شهر جرجان را ذکر کرد. خرابههای این شهر که در
چهار کیلومتری شرق شهر جدید گنبد قابوس در جنوبشرقی دریای مازندران واقع
شده، در دوره اسلامی اهمیت خاصی داشته است. با کاوشهایی که در سال 1350
توسط مرکز باستانشناسی ایران در ویرانههای این شهر اسلامی شروع شد آثار و
شواهد زیادی از شهرسازی و معماری عهد سلجوقیان کشف شده است. وجود خیابانهای
آجرفرش با پیادهروهای دو طرف آن و همچنین کانال انشعابی در وسط خیابان و
تنبوشههای اطراف آن که آب مورد نیاز را به خانهها میرسانده، همگی دلیل
بر اهمیت شهرسازی در این دوره است. طرحهای به کار برده شده در تزیین این
خیابانها بسیار زیبا و جالب توجه است، زیرا نظیر این طرحها را در تزیینات
دیواری این دوره از معماری ایران میبینیم. طرح این آجرچینیها به فرمهای
جناغی، افقی، عمودی، و شکسته است و برای استحکام بیشتر خیابان آجرها را
عمودی چیدهاند. در دو طرف این خیابانها آثار ساختمانی متعددی مانند
ستونها، دیوار خانهها، دکانها، چاههای متعدد، کانال، و حوضهایی که همگی با
آجر ساخته شده، از زیر خاک بیرون کشیده شدهاند. کاوش در این شهر هنوز
تمام نشده، بنابراین نمیتوان اطلاعات کاملی را ارائه داد. امید است این
مطالب مختصر راهگشای کسانی باشد که در زمینه شهرسازی این دوره از تاریخ
کشورمان تحقیق میکنند. چنانکه ذکر شد، سلجوقیان حامی و مشوق هنرمندان و
صنعتگران بودند. این حمایت شامل معماران نیز میشد. و در رشته معماری از
ایجاد سبکها و بناهای موثری حمایت کردند به طوری که این حمایت به فرمهای
پیشین معماری اسلامی در ایران، خاصیت و کیفیت دقیقی بخشید. دونالد ن. ویلبر
نویسنده کتاب معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان معتقد است که «این
حمایت موجب شد تا اشکال معماری قدیم به صورتی معین متبلور شود. اگر این
پشتیبانی در کار نبود امکان داشت که معماری ایرانی مدتی دراز همچنان به
صورتی کم ارزش و بیاهمیت باقی بماند. در حالی که هنر معماری در این دوره
درخشان و شکوفا به درجه کمال رسید و بسیاری از دانشمندان و باستانشناسان
اسلامی بر این عقیدهاند که معماری اسلامی ایران در این زمان به نهایت درجه
ترقی خود رسیده است. مسئله جالب توجه در هنر معماری سلجوقی، سهم ذئوق و
اندیشه معماران ایرانی در ایجاد چنین دوره درخشان و تثبیت شدهای در هنر
است. متاسفانه برخی از نویسندگان تاریخ هنر ایران به غلط تصور کردهاند که
این بدایع هنری را سلجوقیان از موطن اصلی خود به ایران آوردند. این اشتباهی
بزرگ است، زیرا الپتکین و سبکتکین یا ملکشاه و سلطان سنجز، همگی در ایران
اقامت داشتند و موطن اصلیشان، یعنی ترکستان، هنر تازهای نداشت که به ایران
بیاورند. آنان وارد سرزمینی شدند که یادگارهای پرعظمتی چون تخت جمشید و
تیسفون را به جهان معماری عرضه کرده بود».
اوژینوگالدی ایتالیایی که مدتی در مسجد جامع اصفهان به کار کاوش و تحقیق
پرداخته است میگوید: «معماران دوران سلجوقی برای برپاکردن ساختمانهای خود
از اصول دوران ساسانی اقتباس کردهاند». و اضافه میکند: «پیش از دوران
سلجوقی در زمان حکومت پادشاهان دیلمی سبک معماری بخصوصی در ایران به وجود
آمده بود که راه را برای معماران دوره سلجوقی هموار میکرد».
با مرور و بررسی تحولات معماری ایرانی بعد از حمله اعراب میتوان چنین
نتیجهگیری کرد که دوران حکمفرمایی سلجوقیان دارای ثبات سیاسی بوده است.
در این دوره برای نخستینبار پس از انقراض امپراتوری ساسانی، هنر و فعالیت
معماری پیشرفت قابل ملاحظهای داشته است. بناهای تاریخی زمان سلجوقیان که
تا کنون بر جای ماندهاند غالباً دارای خصوصیات مذهبی هستند و کوشش آنها
بیشتر در ساختمانهایی از نوع مسجد متمرکز شده بود. اگرچه خلفای عباسی با
اقتداری که داشتند، توانستند در ابتدای امر بنا به دلخواهشان به ساختن
مساجدی از نوع عربی دست بزنند، اما نتوانستند روح یک معماری بیگانه را به
آینده این سرزمین تحمیل کنند. بنابراین طولی نکشید که طرح مسجد عربی از
معماری زنده ایران محو شد و همین که سده پنجم هجری به پایان رسید دیگر از
آن خبری نبود. از آن پس، هم طرح و هم ساختمان، هر دو کاملاً ایرانی شدند.
جای تعجب نیست که اسلام وقتی ایران را فتح کرد به اقتضای زمان، برای اجرای
مراسم مذهبی، ابنیه موجود را با تغییر وضع به همان حال که بود مورد استفاده
قرار داد، اگرچه از این قبیل مساجد فقط چهار طاقیی ساسانی یزدخواست را
میشناسیم ولی این تنها مسجد از این نوع نیست. با منسوخ شدن طرح مساجد
اولیه که همان سبک مساجد عربی است میبینیم که از سده دوم هجری تاثیر و
نفوذ معماری عهد ساسانی در ساختمانهای مساجد و دیگر بناهای مذهبی ایران
پدیدار و بتدریج اصول معماری این گونه بناها بر شالوده معماری عهد ساسانی
گذارده میشود و احداث ایوانها و گنبدها و انجام اصول ساختمانی مختلف در
بناهای مذهبیی ایران تماماً به شیوه بناهای دوران ساسانی صورت میگیرد؛ با
توجه به طرح شبستانهای مسجد تاریخانه و مسجد جامع نائین بخوبی دیده میشود
که فاصله بین دو ردیف وسط پایهها و ستونهای آنها نسبت به فاصله سایر
ردیفها زیادتر است، در نتیجه، طاقهای ضربی ردیف وسط بلندتر از سایر قسمتهای
شبستان میشود و چنین وضعی هیئت و روحیه ایوان وسط جبهه مساجد را در نظر
مجسم میکند و میتوان آن را مقدمه احداث ایوان بزرگ وسط هر یک از جبهههای
صحن مساجد دانست. معماران دوران سلجوقی با در نظر گرفتن معماری مساجد قبل و
استفاده از تجربیات معماری گذشته ایران توانستند مساجدی بسازند که بعد از
آنها در تمام ایران و آسیای میانه معمول شد. ساخت این مساجد شاید بزرگترین
تغییر و تحول از نقطه نظر معماری و منعکس کننده تغییرات عمده و اوضاع سیاسی
و اجتماعی این دوره میباشد، زیرا تحولی را که مساجد جامع در این دوره
تاریخی به خود میبیند، باید بزرگترین تحول در معماریی اسلامی ایران و سنت
مسجدسازی به شمار آورد. مسجد در این زمان به صورت نهادی در میآید که کلیه
فعالیتهای مربوط به مردم شهر را در بر میگیرد؛ مرکز ثقل حرکتهای اجتماعی
به شمار میرود و به دلیل برقراری روابط اجتماعی به عنوان مرکز فضاهای جمعی
شهر، یک نیاز عمومی به حساب میآید. احتمالاً این عوامل و تعصب زیاد
سلجوقیان نسبت به دین اسلام، در تغییر بنای این مساجد موثر بوده، زیرا
بخوبی آشکار است که تمام هنرها در این عصر در خدمت بنای مساجد به کار گرفته
شده است. در این زمان تمام عوامل برای ساختن مساجد چهار ایوانی یعنی حیاط
مرکزی با چهار ایوان در اختیار بوده است. گذشته از ارائه یک تکنیک تازه،
ایرانیان که در صدد عدم پیروی از شیوههای مساجد عربی بودند، میخواستند
بدین وسیله به گونهای استقلال فکری خود را مطرح کنند. در بناهای ایجاد
شده، فرمهای معماری که از روزگار ساسانیان به ارث رسیده بود با کمال استادی
به کار گرفته شد و خصوصیات اساسی ساختن گنبد، ایوان، محوطهای به شکل
مستطیل، و هلالی که از یک طرف کاملاً گشوده است برای همه دورههای بعد
تثبیت شده است، ولی با همه اینها، دیده میشود که هنوز معماران زمان، برای
تحقق بخشیدن به یک نقشه متحدالشکل جهت بنای مسجد، در کار آزمایش و
تجربهآموزی بودند. تمایل آنان این بود که گنبد، ایوان، و اضلاع جانبی مسجد
را گرداگرد حیاطی گشوده بسازند- راه حلی که در زمان تیموریان و صفویان
برای این مشکل یافته شد و طرح مسجد سرانجام شکلی معین یافت- و احتمالاً
زاییده معماری باستانی سراسر خاک ایران و مناطق مجاور بود. نقشه و طرح
بناهای بزرگ سلجوقیان که با تاثیر از عوامل و عناصر معماری ساسانی قبل از
اسلام شکل خاص خود را گرفت، دارای ایوان و شبستانهای بزرگی برای نماز است و
در دو طرف این شبستان بزرگ، شبستانهای کوچک و راهروهایی است که میتوان
مستقیماً از صحن وارد آنها شد. بر فراز این شبستان بزرگ عموماً گنبدی بزرگ
قرار گرفته است. با پدیدار شدن گنبدهای بزرگ و ایوانهای جلو آنها، طرح مسجد
چهار ایوانی خاص معماری ایرانی شد. از این دوره به بعد برنامه ساختن مسجد
تقریباً در تمام قلمرو آیین اسلام رنگ ایرانی بیشتری به خود گرفت و سرچشمه
الهام بخشی برای معماران این کشورها به شمار آمد. با همه توصیفی که درباره
بنای مساجد این دوره به عمل میآید باید گفت که اگرچه ساختمان مسجد با
نقشهای کلی و واحد در زمان سلجوقیان آغاز شد، ولی همانطوری که اشاره شد
تا بعد از پایان سده هشتم هجری (چهاردهم میلادی) عمومیت نیافت. تنها
میتوان گفت که تعدادی از مساجد دوره سلجوقی تحول تدریجی الگوی کلی مساجد
ایرانی را نشان میدهند، ولی وحدت ترکیب در این نوع مساجد در اواخر این
دوره صورت گرفت. تغییرات در عناصر به وجود آورنده این نوع مساجد چهار
ایوانی را بخوبی میتوان در سقفسازی بناهای این دوره دید. طاقهای هلالی
شکل تبدیل به یک سلسله گنبدهای کوچک گردید. به علاوه سبکهای جدید بسیاری در
قراردادن گنبد بر روی پایهها معمول شد. از حیث روشهای ساختمانی، سازندگان
این بناها بر مدلهای زمان ساسانی یعنی استفاده از دیوارهای عظیم و پرتوان و
ستونهای بلند آزاد تکیه دارند. از حیث مواد ساختمانی معماران به جای
استفاده از سنگ یا سنگ و آجر به استفاده از آجر راغبتر بودهاند و از جنبه
تزیینی نیز هنرمندان به گچبری و الگوها و طرحهای آجری رغبت بیشتری نشان
دادهاند. با آنکه در ادوار بعد ساخت بناها سادهتر، سبکتر، و استادانهتر
شد و با آنکه تزیین نمای بیرونی بناها به غایت پیشرفت کرد، ولی خصوصیات
معماری زمان سلجوقیان همچنان بر جای ماند. ناگفته نماند که کامل بودن
معماری سلجوقیان، در بنای مساجد، بیشتر در تناسب و شکل ساختمان است نه
آرایش آن، زیرا مساجد از بیرون چندان مجلل نبوده، بجز نمای روبرو، بر
بناهای مجاور امتیازی نداشتند. ولی عظمت و اهمیت مدخل بنا از ممیزاتی است
که در ساختمانهای این دوره مشاهده میشود و تقریباً در تمام آنها عمومیت
دارد، تا آنجا که ساختمان به واسطه آن شکلی خاص و امتیازی بیمانند گرفته
است. این نوع سبک و تنوع در تمام ابنیه دوره سلجوقی مانند مدارس، مساجد،
کاخها، و کاروانسرها در آسیای صغیر دیده میشود وو در همه آنها سردتر،
اهمیت بسزایی داشته است. در حقیقت سردر با تزیینات و اشکال گوناگون خود به
بنا شکلی خاص میدهد و گرچه، در بناهای سلجوقی آسیای صغیر (ترکیه) به جای
ایوانهای مجلل و با شکوه ایرانی، دروازههای سنگی به مقیاسی بسیار کوچک بنا
شده ولی به علت کارهایی که بر روی آنها انجام گرفته است، دارای نوعی شکوه و
عظمت هستند. این نوع تزیینات در شهر قونیه و اکثر بناهای این دوره به چشم
میخورند.
در سال 481 هجری در مسجد جامع اصفهان- که نمونهای از کاملترنی طرحهای چهار
ایوانی است- زیباترین گنبد آجری ایران در ضلع شمالی و گنبدی عظیم بر فراز
محراب مسجد در جنوب آن برپا شد و مسجد را از حالت مساجد با شبستان ساده به
یک مسجد چهار ایوانی زیبا تغییر شکل داد. بدین ترتیب فضای پیوسته و ساده
شبستانها و صحن با ایجاد ایوانها و دو گنبد گسسته شده حال و هوای یک کوشک
را به خود میگیرد. اگرچه کاوشهای انجام گرفته در مسجد جامع اصفهان هر روز
برگ تازهای بر قدمت این مجموعه ساختمانی پر ارزش میافزاید و بسیاری از
ابهامات را برطرف میسازد ولی باید قبول کرد که تحول اساسی معماری مسجد در
دوران سلجوقی صورت پذیرفته و این حرکت زندهای بود که به دنبال رکودی شدید
ناشی از تحولات اجتماعی و تاریخی ایران پدیدار شد. این فصل تازه نه تنها به
دلیل ابتکار مساجد چهارایوانی توسط سلجوقیان آغاز میشود، بلکه بر بسیاری
از جنبههای دیگر معماری اثرات فراوانی به جا میگذارد، تا آنجا که پس از
ساختمان گنبد نظامالملک و گنبد تاجالملک در این مسجد، تالار گنبددار، در
تمام ایران معمول شد و هر جا که تالار ستونداری قسمت اصلی مسجد را تشکیل
میداد خراب و به جای آن تالار گنبدداری بناشد. بنای این دو گنبد که نشانه
کمال معماری عهد سلجوقی است سرمشقی برای دیگر گنبدهای این زمان شد. گنبد
کوچکتر آن، کاملترین گنبدی است که تا به امروز باقی مانده و هلال طاق آن
ظریفترین طاق هلالی است. تزئین هماهنگ داخلی ناشی از قوسها و هلالهایی است
که در هم آمیخته و با نظمی منطقی ادامه یافتهاند. این مضمونها و ادامه
تکمیل آنها همواره مورد توجه معماران هر مکتبی قرار گرفته است. این بنای با
عظمت یکی از بزرگترین آثار معماری جهان است. طرح این مسجد نه تنها اساس
معماری مساجد مهم ایران در دورههای بعد شد بلکه بناهای دیگری همچون مدارس،
کاروانسراها، و زیارتگاهها نیز با همین طرح ساخته شدند، به طوری که از
نیمه دوم سده پنجم هجری به بعد، اغلب ابنیه مذهبی ایران بر محور معماری
چهار ایوانی بنیاد شده است. در واقع این طرح یکی از خصوصیات بارز و ویژه
معماری و مسجدسازی در ایران میشود. در مورد مدارس و کاروانسراهای این دوره
میتوان گفت: همان اصول مسجدسازی در بنای ساختمان این ابنیه نیز رعایت شده
است و بنا به فراخور احتیاج و استفاده مورد نظر از آنها، به جای شبستانهای
مختلف که در کنار صحن ساخته میشد- به استثنای ایوانها- اتاقهایی برای
سکونت طلاب یا توقف مسافران و احتیاجات دیگر احداث کردند و عموماً در وسط
صحن کاروانسراها، آب انبار بزرگ زیرزمینی میساختند که بام آن سکوی محل
اجتماع کاروانیان بود. مدارس نظامیه در ایران و بغداد که نخستین دانشگاههای
بزرگ عالم اسلام بودند و الگوی دانشگاههای اروپا در قرون وسطا شدند. از
یادگارهای نظامالملک، مرد سیاست و مرد علم این دوره از تاریخ ایران هستند.
ب) تزیینات
در این زمینه تزیین در معماری اسلامی نیز با عناصری روبرو هستیم که در
معماری ایران قبل از اسلام به کار برده شده است، یا به عبارت بهتر میتوان
گفت، بخش عمدهای از پدیدههای اساسی و بنیادی معماری دوران بعد از اسلام
در ایران و دیگر سرزمینهای اسلامی، متکی است بر آنچه که در دوران پیش از
اسلام در سرزمین ایران خلق شده و در جریان اجرا تکامل یافته، سپس به دوران
بعد از اسلام انتقال یافته است. برای شناخت این عناصر تزیین و کاربرد آنها
در معماری دوره سلجوقی ضروری است به شرح موارد ذیل بپردازیم:
کابرد آجر
معماران عهد سلجوقی بعد از دستیابی به عوامل و عناصری که با آنها توانستند
بناهای بزرگ ایرانی را به وجود آورند، ظاهراً از سبک ساختمانی خود راضی
شدند و از آن پس هم خود را مصروف تزیینات بناها کردند؛ در این کار ابتدا از
آجر به عنوان یک عنصر تزیینی استفاده کردند و مصالح آجری در بناها به شیوه
بسیار ماهرانهای به کار گرفته شد به گونهای که تمام سطوح خارجی بناها را
با نماسازی آجری نمایش دادهاند. این روش در دورههای بعد هم رواج پیدا
کرد. در دوره ایلخانان دیوارهای ابنیه بدون هیچگونه پوشش اضافی با همان
نماسازی آجری عرضه شد و تزیینات، جزئی از معماری و عناصر به کار رفته در آن
را تشکیل میداد. قبل از سلجوقیان یعنی در دوران آل بویه و غزنویان
تزیینات آجری در بناها مود استفاده قرار گرفته، مراحل تکامل را طی کرده بود
که این مراحل در معماری عهد سلجوقی به درجه کمال رسید. در این دوره
غنیترین طرحها و فرمهای تزیینی در دیوارها، پوششها، سایه روشن و طرحهای
تازه و ایجاد حالات مختلف، به تزیینات زیبایی دست یافتند که با این مصالح
حتی کاشی را همانطور به صورت آجر و به همان اندازه میساختند، در نتیجه آن
را عاملی از معماری داخل گنبد نظامالملک در مسجد جامع اصفهان گویای این
مطلب است. در تزیین این بنا هنرمند معمار از انواع امکانات کاربردی آجر
استفاده کرده و توانسته است با قدرت و توانایی بسیار مفاهیم و خواستهای
فکری خود را با طرحها و ترکیبهای بسیار عالی و ابتکاری در معرض دید قرار
دهد و به گونهای خاص با آنها ارتباط برقرار کند. این تزیینات که در ترکیب
با گچبری اجرا شدهاند، تاکید مزیدی بر تناسب بینقص این مجموعه مینهد،
بدون اینکه هیچ بخشی از عناصر آن از نظر مخفی بماند. احتمالاً در اینجا به
کاربردن آجر تنها جنبه تزیینی نداشته، بلکه اگر دقت شود متوجه میشویم که
در بناهای دوره سلجوقی کلیه نیروهای مختلف فشاری و کششی و حتی برشی توسط
آجر به صورت حساب شده و دقیقی منتقل شده، به طوری که بنا بعد از گذشت هفت
قرن هنوز پا برجاست و ایستایی خود را بخوبی حفظ کرده است. از آنجا که نمای
ابنیه در دوره سلجوقی، آجری و شکل ساختمان آنها از ظاهرشان هویداست،
میتوان فهمید که آنها در طرز چیدن آجرها و ایجاد قرنیزهای آجری و
کتبیههای زیبا مهارت داشتهاند و نمونه این تزیینات در اکثر بناهای این
دوره دیده میشود.
آجر که از بهترین مصالح ساختمانی است میتوانست جهت فشار را مشخص و همچنین
مناسبترین زمینه را برای پوشش گچبری یا کاشیکاری فراهم کند. اندازه این
آجرها متغیر بود و به فراخور فضایی که میبایست پر کنند تغییر میکرد. شاید
بتوان علت کاربرد این عنصر تزیینی را در معماری سلجوقی بیشتر از فراوانی
مواد اصلی آن یعنی گل دانست، زیرا گل به آسانی و ارزانی تهیه میشد و
قالبگیری آن هم بسادگی انجام میگرفت. در این زمان معماران تا بدانجا در
مورد خصوصیات ساختمانی و تزیین این مصالح مهارت و دانش کسب کرده بودند که
این دوره را آوازهای بلند بخشیدند. در عصر سلجوقی، نکات تزیینی در
آجرکاریی عبارت بودند از بافت آجرکاری، مفاصل ردیفها، پستی و بلندی آجرها،
حالت و رنگ سطوح آجری، و حتی سایههایی که با آجرهای برجسته و فرو رفته
تشکیل میشد. شکلهای مورد استفاده در تزیین بناها، شامل مربع، مثلث، دایره،
باثت مشبک، حصیری، شکسته و طرحهای لوزی، طرحهای خفته و راسته، زیگزاگ و
انواع شبکهها بود. گاهی سطح برهنه آجری به وسیله آجرهای تقلیدی به الوان
مطلوب پوشانده میشد. این آجر تقلیدی، در واقع نوعی گچ سخت بود که به صورت
نمای آجری منقوش بود. روش مزبور در اواخر دوره سلجوقی متداول شد. از این
تاریخ به بعد این تزیینات آجری بتدریج در درجه دوم اهمیت قرار گرفته
تزیینات رنگی و گچبری جای آجر تراشی را گرفت و محرابهای زیبایی از گچ ساخته
شد. در پایان این مبحث میتوان ادعا کرد که این هنر تا اواخل سده ششم هجری
راه تکامل خود را پیموده است.
کاشیکاری
هنرکاشیکاری، که از ویژگیهای خاص هنر و معماری ایرانیان در عصر اسلام است،
دارای پشتوانهای قوی در معماری دورانهای کهن ایران نظیر دوران ایلامیان و
هخامنشیان است، این هنر که در تزیینات مساجد، مدارس، مقبرهها، و کاخها به
کار میرفته، در بناهای باستانی ایران هم مورد استفاده قرار گرفته است.
کاشیکاری بسیار زیبای کاخ هخامنشی در شوش، گویای پیشرفت این هنر در ادوار
گذشته ایران است. کاشیکاری و رنگآمیزی در کاخها و کوشکهای ایران بعد از
هخامنشی همچنان رواج داشته، چنانکه اتاقهای ایوان کسرا و داخل طاق بزرگ
ایوان کرخه (در شمال غرب جلگه خوزستان) با تصاویری زیبا از گل و بوته با
رنگ تزیین شده است. اما در زمان تسلط اعراب و تجلی و ظهور معماری اسلامی،
کاشی جای رنگ را گرفته، بر طبق اصول و اسلوبی خاص، داخل و خارج ساختمانها
را با آن تزیین میکردند. و بدین ترتیب، کاشی و کاشیکاری به صورت عاملی
اصلی و برتر در معماریی مذهبی ایران درآمد. اولین بار در معماری اسلامی
ایران نمونههایی از این پدیده را در شبستان سرپوشیده گنبد خاکی مسجد جامع
اصفهان و گنبد سرخ مراغه میبینیم. این نمونه به شکل موزاییکهایی از گچ
سفید، آجر معمولی، و سنگهای خاکستری رنگ مشاهده میشود. این تزیینات را
میتوان پایه کاشیکاریهای زیبای معماری دوران پس از سلجوقیان به شمار
آورد. رنگ لعابی که در اواخر این عصر در بناهای ایرانی ظاهر میشود، محدود
به رنگ فیروزهای است که قدیمترین نمونه آن را روی جبهه اصلی گنبد سرخ
مراغه پیدا میکنیم؛ اگرچه معمار بنای مزبور به خاطر زیبایی نقطهای چند از
گنبد را به کاشی فیروزهفام آراسته است، ولی میتوان گفت که منظور وی از
این کار طرح تزیینات رنگین نبوده است زیرا شیوه کار وی این موضوع را به
ثبوت رسانده و بیشتر سعی او همانند اسلاف خویش مصروف ایجاد سطوح سایه روشن
شده است. این کاشیکاری هر چند از نظر هنری اهمیت چندانی ندارد، ولی مقدمه
تجلی هنری بزرگ است. بنابراین گنبد سرخ مراغه مرحله مهمی از معماری اسلامی
ایران را نشان میدهد و آن آغاز پیدایش کاشیکاری در تزینی خارجی بناهاست.
در دومین مقبره مراغه (برج مدور) رنگ کاشیها وضع بهتری به خود گرفته است و
ترقی سلیقه جدید معماری را نشان میدهد. در اینجا نوشتهها و نقش و نگار
ساختمان از کاشی لعابی تشکیل میشود. به کاربردن آجرهای کاشی لعابدار که در
اوایل امر استعمالش منحصر به بناهای بزرگ و نشان دادن جاهای بخصوصی از بنا
یا نمایانتر و خواناتر کردن کتیبهها بود، در دیگر بناها و جاهای مختلف آن
نیز مرسوم میشود. در اواخر سده ششم هجری ساختن این کاشیها ترقی زیاد
کرده، به سمت کمال رفته و متداول شده است. این مراحل تکمیل و ترقی را در دو
اثر آخرین این دوره یعنی مقبره مومنه خاتون در نخجوان گنبد کبود مراغه به
خوبی میتوان مشاهده کرد. از این کاشیکاریها چنین معلوم است که این وضعیت
بسیار زود و بسرعت ترقی کرده و معرقکاری نیز رونق بسزایی یافته است. بدنه
این مقبرهها با کاشیهایی که دارای طرحهای چندوجهی هستند پوشانده شده است.
علاوه بر این شواهد، از نمونههای متعدد پیدا شده واضح است که استعمال کاشی
رنگی در این دوره، پایه پیشرفت و توسعه بینظیر این تزیین را در ادوار بعد
گذاشته است. مهارت و استادی ایرانیان که این صنعت را از نیاکان خود به ارث
بردهاند کاملاً نمایان است، زیرا کاشیکاری به حدی در تزیین و آرایش بناها
و ساختمانهای مذهبی و شخصی معمول و متداول شد که نمیتوان عمارت یا کاخی
ایرانی را بدون اینکه این هنر در آن به کار رفته باشد تصور کرد. و بدین
ترتیب، آجرهای زیبای کاشی با رنگآمیزی عالی و اشکال ممتاز، زینت بخش
دیوارهای بناهای ایرانیان شد. این هنر نه تنها در ایران بلکه در اکثر
کشورهای اسلامی رواج یافت. آثار این هنر زیبا بخوبی در آسیای صغیر هم دیده
میشود. زمانی که ترکان آسیای صغیر در سده پنجم از فرمان سلجوقیان عراق و
خراسان سرپیچی کردند و استقلال یافتند، از نظر معماری و هنر همچنان وابسته
به ایران باقی ماندند. در این دوره هنرمندان ایرانی به آسیای صغیر (ترکیه
فعلی) میرفتند. در میان کسانی که به شهر قونیه- پایتخت سلجوقیان- رفتند تا
به سلطان علاءالدین خدمت کنند گروهی از کاشیسازان چیرهدست کاشانی نیز
بودند، و به همین سبب بسیاری از تکههای کاشیهای لعابی به شیوه ایرانی در
ویرانههای کاخ سلطان علاءالدین در قونیه پیدا شده است که شامل کاشیهای
ستارهای شکل با تصویر جانوران و نیز آدمیان بر پشت اسب یا به حالت
چهارزانو است؛ چنانکه خاص هنر عصر سلجوقیان است. این هنر در تزیین خطوط هم
نقش مهمی را ایفا کرده است. خط کوفی یا خط رسمی زاویهدار و خط شکسته یا
منحنی قوسدار نسخ که مورد استفادهاش در بناهای این دوره با نحوه تازهتری
شروع شد، در تزیین عمارتها به کار برده شده است. این خطوط که زیبایی ظاهری
بنا را به وجود میآورند، توام با کاشیهای فیروزه فام در مقبرههای این
دوره دیده میشوند. ابداعات کاشیکاری که در ابنیه مذهبی ایرانیان در عصر
سلجوقی به عمل آمد، تاثیر تزیینی خود را پیش از از همه در نحوه پوشاندن
سطوح بر جای گذاشت. اگر در گذشته برجها، مقبرهها، و مساجد دارای طرحهایی
از آجر بودند، بعد از پیدایش هنر کاشیکاری، بیشتر خطوط و نقوش با کاشی
آرایش یافته، با ایجاد حواشی، سطوح به شکل صفحه منبتکاری درآمد. طرح نیز که
توسط یک لوحه میانی و چهارگوش در بیشتر دیوارها پوشانده میشد، به صورت
فرشی که از کاشی ساخته شده در میآمد. این شیوه تزیین در عصر تیموریان به
حد کمال میرسد و بر هنر دوره صفویه نیز اثر گذاشته، تمام بناهای مذهبی
(مساجد، خانقاهها و مقبرهها) چه از داخل و چه از خارج با کاشیکاری آرایش
مییابد.
گچبری
شاهکارهای درخشان و پرجاذبه هنر گچبری بعد از اسلام در ایران چه از نظر
تکنیک، نحوه کاربرد و اجرا و چه از نظر نگارهها و نقشها، متکی بر هنر
گچبری غنی و وسیع دوران اشکانیان و ساسانیان است. این هنر که در زمان
سلجوقیان دارای ارزش فنی بسیار مهمی است نقش ارزندهای در تزیین داخلی و
خارجی بناهای این دوره دارد. با اینکه اسلوبهای مختلف و ترسیم موضوعهایی
انسانی توسط هنرمندانی که برای شاهزادگان سلجوقی در ایالات مختلف کار
میکردند به وجود آمد، ولی صفات مشترکی در عموم آنها دیده میشود. عناصر
عمده طرحهای تزیینی عبارت بود از اشکال نقوش و رسوم آنها و بعضی از طرحهای
هندسی از قبیل سه گوش، هشت گوش، ستاره، دایره، گل و برگ و نقوش اسلیمی که
از تزیینات اصلی اسلامی است. کتیبههای عظیم نیز به خط و حروف کوفی که به
تزیینات توریستی (گل و بوته) منتهی و در زمینه اشکال نباتات قرار داده
میشود نوعی از تزیین است که نمونه آن در برج سلطان مسعود غزنوی به کار
رفته است. نمونههای دیگر آن در ایالت خراسان در خرابههای نیشابور و مرو
دیده میشود. در بقایای مقبره سلطان سنجر این نوع تزیینات به اشکال گل و
بوته و کتیبههای به خط کوفی که با آجر بریده گچبری شده است، دیده میشود.
در اکثر بناهای این دوره روی نمای ساختمان و طاقها، دیوارها، منارهها، و
صحنها را پوششی از گچپوشانیده، به وسیله تزییناتی از نوع گل و بوته و نقش و
نگار برجسته آنها را مزین ساختهاند تا بیننده از یکنواختی کار معماری
خسته نشود. در این گچبریها سطوح بسیار وسیع را با نقشهای ساده، و ایوانها،
دیوارهای رو به قبله، و محرابها را با نقشهای پر پیچ و خم و پر گل و بوته
میآراستند. طراحان این آرایش توانستهاند برای هر گوشه یا سطحی که معمار
خالی گذاشته، آرایشی در خور و مناسب فراهم آورند. نقوش اسلیمی که قبلاً هم
در ایران معمول بوده، زمینههای خالی صفحات تزیین را پر میکرده است. این
اسلیمیها که در اغلب آثار هنری ایران و سایر ممالک اسلامی به چشم میخورد،
زمینه کتیبهها را در معماری مزین کرده، و در واقع همان نقوش گیاهی که خطوط
و ابعاد یک بنای دوره ساسانی را در برگرفته بوده، در اینجا هم خطوط کوفی
اسلامی را در میان گرفته است. یا همان شیوه تزیینی یعنی شاخههایی که در
دنبال بعضی نقوش دوره ساسانی دیده میشود، در اینجا نیز از انتهای حروف
کوفی بیرون جسته است. در معماری عصر سلجوقیان خطوط کوفی با تزیینات گل و
بوته و خط نسخ جزو وسایل تزیین ساختمانها شده است و هنگامی که خط نسخ، ثلث،
و نستعلیق با نرمش خاص جای خط کوفی ار گرفت، محرابها و حاشیههای اطراف
درها با نوشتههایی از گچکاری زینت داده شدند، بعد از تبدیل خط کوفی به خط
نسخ، تراشیدن آجرها و تشکییل حروف کلمات این خط با دشواریهای مواجه میشود.
لذا کتیبهها و تزیینات آجری از بین میرود و گچبری جایگزین آن میشود.
یکی از زیباترین کتیبههای کوفی دوره سلجوقی در بقایای مدرسه خرگرد خراسان
پیدا شده است که این کتیبه نام نظامالملک وزیر اعظم سلطان الب ارسلان را
دارد و مربوط به سالهای 455 تا 485 هجری قمری است. به طوری که در این کتیبه
مشاهده میکنیم، برجستهکاری از طریق کاربرد دو یا سه سطح مختلف تزیینی با
گچکاری به وجود آمده است که این سبک از مختصات برجستهکاری دوره سلجوقیان
به شمار میرود و تا زمان ایلخانان نیز ادامه پیدا کرده است. گاهی اوقات در
این گچبریها که در تزیین محرابها، سطوح تحتانی دیوارها، ستونها، سر ستونها
و ... به کار میرفت، از قطعات کاشیکاری و آجرکاری هم استفاده میکردند،
تا تضادی بدیع و موثر پدید آید؛ به طور معمول، نقوش گچبری پیچیده هستند و
موضوعات عامه پسندی چون طرح اسلیمی، خط نوشته و تزیینات گیاهی و هندسی
(عناصر عمده طرحهای تزیینی) را در بر میگیرند. این نقوش در جهات مختلف به
هم میآمیزند و متناوباً تشکیل زمینه و نقش اسلیمی و صلیبی و حیوانات
متقارن که بخصوص در اواخر دوره سلجوقی مورد استعمال بودهاند، و نمونه بارز
آن از شهر ری به دست آمده و فعلاً در موزه پنسیلوانیا است، عبارت از یک
صحنه تاجگذاری که در آن نقوش اسلیمی و کتیبه و گیاهان به صورت نقش برجسته
گچی دیده میشوند. تاریخ این نقش سال 590 هجری است. ناگفته نماند کمال هنر
گچبری این زمان که زیباترین و پیچیدهترین گچبریها را شامل میشود، بر اثر
تجربیاتی است که از تزیین ظرفهای سفالی این دوره حاصل شده و به استادان
گچبری بسیار کمک کرده است. این تزیینات که بیشتر برای پوشش دیوارها به کار
رفته است، نشانه کمال زیبایی و هنر محسوب میشود و بیشترین کمال را میتوان
در ساختن محرابهای این دوره دید، یعنی بهترین نمونه این هنر طرحهایی است
که کاملاً جنبه تزیینی دارد. نحوه آرایش این محرابها بدین گونه است که با
کتیبههایی که نقشهای مفصل و پر کار داشته اطراف محراب را میپوشاندند.
قسمت بالا و طرف نوک تیز طاقچه را حاشیهای احاطه کرده معمولاً در قسمت
بالا حاشیه زیباتری با نقشهای درشتتر گچبری شده است. اطراف طاق مرکزی، در
حاشیهای مستطیلی منقوش میشود و طرحها عبارتند از نقوش اسلیمی، نقش مو و
تاک و برگهایی که سوراخ سوراخ شده، شکل لانه زنبور به خود گرفتهاند. از
محرابهای قدیمی این دوره میتوان، محراب مسجد جامع برسیان، محرابهای مسجد
جامع اردستان، و محراب زیبای گنبد علویان در همدان را نام برد که از لحاظ
زیبایی تزیین یکی بر دیگری برتری دارند. این محرابها که با آجر ساخته
شدهاند، دارای گچبریهای جالبی هستند و چند نوع نقش تزیینی اسلیمی با
یکدیگر ترکیب شده که یکی بر روی دیگری و در زمینهای از اسلیمی برجسته
پوشیده شده است.
محراب گنبد علویان همدان که بعضی آن را متعلق به دورههای بعد میدانند، از
زیباترین هنر گچبری این دوره است. در وصف تزیین و گچبری این محراب پروفسور
پوپ میگوید: «استادی و مهارت در اجرای طرحها، و زیبایی در جزییات این
گچبری از شاهکارهای نوع خود محسوب میشود». میتوان گفت که نقش گچبری این
مقبره با عالیترین نقش قالی برابر میکند. این محراب دارای حاشیهای مزین
به خط کوفی است که دور طاق محراب را پوشانده است. نظیر این گچبریها در اکثر
مساجد اسلامی این دوره دیده میشود. برای مثال میتوان از خطوط گچبری کوفی
مدرسه حیدریه قزوین نام برد. تزیینات گچبری این مدرسه بسیار غنی است، به
طوری که اطراف داخلی بنا چند نوع خط کوفی را ارائه میکند.
گچبری در دوره سلجوقیان نه تنها برای تزیین مساجد و دیگر اماکن مذهبی به
کار میرفت، بلکه قصرها و منازل اعیان و اشراف نیز با گچبری تزیین میشد.
موضوع این گچبریها غالباً عبارت بود از مناظر شکار و مناظر دربار و
شاهزادگان و امرا که نوازندگان و ندما و درباریان در اطراف آنها قرار
دارند، در این دوره برجستهکاری همزمان با کاربرد تصاویر- به رغم
سختگیریهای متداول این زمان- و تزیینات با استفاده از تمثالهای زنده در
بناها به کار برده شده است و کارهای برجسته بخصوص برجستهکاریهای بزرگ و
حجیم در ساختمانها ظاهر شد. گاهی اشکال انسانی بقدری برجسته ساخته میشده
که حکم مجسمهسازی را پیدا میکرده است. چندین نمونه و شکل کامل از این نوع
مجسمهسازی در موزه برلین و موزه دیترویت موجود است. یکی از بهترین
نمونهها که خوب باقیمانده، مجسمه سر شاهزادهای است که اصل آن در موزه
متروپولیتن محفوظ است. در این مجسمه فقط مختصات اصلی صورت نمایانده شده،
ولی با این حال با مهارت تمام از کار درآمده و حلقههای زلف به سبک شرقی
تزیین شده است. چنانکه در حجاری و مجسمهسازی سده ششم و هفتم هجری دیده
میشود، نوع نژادی این صورت، ترک و مغولی است. این هنر اگر چه مغایر با
دستورات و قواعد مذهبی آنها بوده است ولی این جنبش در وهله نخست در پوشش
گچی ابنیه در شهر ری و سایر شهرهای ایران به صورت برجستهکاریهای نسبتاً
بزرگ و گاه هجیم ظاهر میشود. این برجستهکاریها نشان دهنده تصاویر
نگهبانان یا امرا و خدمه آنهاست که در کنارشان ایستادهاند. بنابراین با
مناظری روبرو هستیم که بیشتر با تزیین کاخها متناسب میباشند. از این
نمونهها در آثار سلجوقیان آسیای صغیر هم فراوان دیده میشود، در اینجا،
علاوه بر طرحهای موجودات زنده، مناظر جنگ، و تصاویر حیوانات با حجمهای
کوچکتر و به صورت گچبری، مجسمههایی سنگی نیز به وجود میآید که اهمیت
بیشتری پیدا میکند. احتمالاً پیدایی هنر مجسمهسازی در نتیجه نفوذ ترکستان
شرقی است که تا این حوالی نیز رسیده بود. میتوان گفت سلجوقیان در زمان
سیادت و برتری خود میل عجیبی به تزیینات تمثیلی زنده داشته و تا حد طرحریزی
آزاد و مجسمهسازی نیز پیشرفت کردهاند.
مقرنس کاری
یکی از عناصر تزیینی و معماری که در زیبا کردن بناهای ایرانی بخصوص مساجد و
مقبرهها نقش مهمی دارد، مقرنس کاری است. این عنصر تزیینی در دوران معماری
اسلامی چه از لحاظ کثرت استعمال و چه از نظر تعدد مواد و چه از جهت وسعت
عالم اسلام اهمیت بخصوصی داشته و شاید به علت همین شرایط بوده است که
بعضیها اصولاً این تزیین را یک روش اسلامی دانستهاند. در دوره سلجوقی این
هنر در مرحله تحول شدید قرار میگیرد و در صورت کلی که در ممالک مختلف و
نواحی اسلامی بروز کرده بود به سوی عوامل و عناصر ساسانی از جمله تالارهای
مربع بزرگ رفت و چون سقف این نوع تالارها به کمک گوشوار ساخته میشد،
زمینه مناسبی برای توسعه مقرنس فراهم شد. این مقرنسها در حقیقت از جمله
وسایل موثر در ساختن گنبدها هستند، زیرا به وسیله آنها ارکان چهار گانه
گنبد را بتدریج بالا میبرند، به کاسه داخلی گنبد میرسانند، و در واقع
برای تبدیل اشکال مربع به اشکال مدور که گنبد بناها بر آن قرار میگیرد به
کار میروند. چنانکه اغلب در تاریخ معماری اتفاق افتاده، شکلی که در اصل
برای مقاصد ساختمانی پیدا شده بود، نه تنها برای همین منظور تکمیل شد بلکه
محتوای نظری اولیه خود را از دست داد و بیشتر برای تزیین به کار برده شد.
سازندگان دوره سلجوقی گرایشی را که در دوره ایلخانان تکمیل شد، آغاز کردند و
قرنیزها را با ردیفهای بیشتر و استقامت داخلی کمتر ساخته، نیم طاقها را
برچیدند و جای آن را به سردرها و کتیبهها دادند. گنبدها نیز با مهارت
بیشتر بر سطوح وسیع قرار گرفتند. محل قرارگیری این عنصر تزیینی که در بالای
دیوارها بویژه سقف و گوشههای آن به کار میرود و با مواد مختلف و نقوش
متفاوت و به اشکال گوناگون صورت میگیرد، شباهت زیادی به لانه زنبور دارد.
این مقرنسها که بیشتر از دیگر عناصر ساختمانی جنبه تزیینی دارد از قرار
گرفتن بر روی یک عنصر معماری مانند سرستونها، قوسها، حاشیهها، کتیبهها، و
غیره حاصل میشوند. گاهی مانند ایران و ترکستان از گل پخته یا گچ قالبی
ساخته شده و گاهی مانند سوریه و ترکیه از سنگ تراشیده شدهاند. کاربرد این
عنصر تزیینی در معماری عهد سلجوقیان تنها در بنای اصلی مساجد، مقبرهها، یا
منارهها نیست بلکه در زوایای محرابها هم از آن استفاده شده است. این
مقرنسها از جهت عمق، طول و عرض متغیر میباشند و با گچبری، آجرکاری، یا
کاشیکاری تزیین شده، به اشکال مختلف در بنا به کار برده شدهاند:
1- مقرنسهای جلو آمده که مواد آنها غالباً از مایه مصالح اصلی بنا بوده،
اکثراً ساده و در انتهای سطوح خارجی صورت میگیرد و استحکام آن زیاد است.
2- مقرنسهای روی هم قرار گرفته که گاه از مایه مصالح اصلی بنا یا قطعات سنگ
و آجر و گچ در سطوح داخل و خارج صورت میگیرد و دارای ثبات متوسطی است.
3- مقرنسهای معلق، معادل استالاکتیک فرنگی، که غالباً از چسبانیدن مواد
مختلفی نظیر گچ، سفال، کاشی، و غیره به سطوح مقعر داخل بناها صورت میگیرد و
آویزان به نظر میرسد و دارای ثبات کمی است.
4- مقرنسهای لانه زنبوری که چون خانههای زنبور به چشم میخورد.
انواع این مقرنسها در بناهای دوره سلجوقی مورد استفاده قرار گرفته است. از
جمله مقرنس گنبد علی در ابرقو که زیبا و نسبتاً بدیع است. مقرنسهای این
مقبره بین انتهای ساقه و پایه گنبد در دو ردیف قرار دارد و مانند کمربندی
به دور بنا میپیچد. مقرنسکاری گنبد کبود مراغه، در دو دسته بسیار زیبا به
چشم میخورد و شامل تعدادی طاقنما یا قوس شکسته است که هر کدام در بالای
یک وجه منشور قرار دارد و شامل سه ردیف است. دسته دوم که درست در پایه گنبد
قرار دارد عبارت است از تعدادی طاقنمای کوچک و عدهای سطوح مدور در بالای
آنها. در منار ساربان در اصفهان، علاوه بر نقوش آجری و کتیبههای زیبای آن،
دو رشته مقرنس آجری دقیق و جالب به کار رفته است. رشته اول آن که در بالای
کتیبه بزرگ مناره قرار دارد، مرکب از یک ردیف جرز است که از پایین بریده،
آویزان به نظر میرسد و در طرفین طاقنماهایی که بعضاً دارای قوس شکسته
هستند، قراردارد. ردیف دوم، مثلثهای مقعر شکلی است که در بالای طاقنماهای
مذکور قرار دارد. ردیف آخر را مثلثهای مقعر دیگری تشکیل میدهند. مقرنسهای
این مناره آجری و توام با کاشی فیروزهای رنگ است که در نتیجه زیبا و خوش
حالت است. مقرنسهای هر دو تالار مسجد جامع اصفهان، در واقع همان منطقه
تغییر حالت حد مربع به دایره در پایه گنبد است. این مقرنسکاریها که به
صورت ابتدایی، اولین بار در ایوان مسجد دیده میشود بعداً به شکل کاملتر در
نقاط دیگر مسجد نمایان میشود.