معماری

معماری www.nbpars.ir 09128380245

معماری

معماری www.nbpars.ir 09128380245

بیان نمادین در تزیینات معماری اسلامی

بیان نمادین در تزیینات معماری اسلامی


تاریخ ایجاد 14/09/2015 12:00:00 ق.ظ    تعدادبرگ: 55 اسلاید   قیمت: 7000 تومان   حجم فایل: 4556 kb  تعدادمشاهده  225


بیان نمادین در تزیینات معماری اسلامی
در این مقاله با موضوع بیان نمادین در تزیینات معماری اسلامی‌ اهداف زیر دنبال می‌شود:
-بررسی و شناخت انواع تزیینات در معماری اسلامی
-نمادشناسی آرایه‌های معماری اسلامی
سؤالاتی که در این مقاله به آنها پاسخ داده می‌شود عبارتند از: 
-از چه دوره‌ای تزیینات در معماری وارد شد؟
-انواع تزیینات در معماری اسلامی کدامند؟
-تزیینات معماری اسلامی از لحاظ نمادشناسی دارای چه‌ ویژگی‌هایی می‌باشند؟
روش گردآوری مطالب به صورت میدانی و کتابخانه‌ای بوده و مقاله‌ از نوع تحلیلی،مقایسه‌ای،توصیفی و 
تاریخی می‌باشد.
مقدمه
معماری از کهن‌ترین هنرها می‌باشد که همواره با انسان،افکار، عقاید و ادیان وی همراه بوده است.تاریخدانان 
قدمت تاریخی معماری‌ را بیش از شش هزار سال بیان نموده‌اند.در همان کهن‌ترین بازمانده‌های‌ تاریخی 
می‌توانیم ردپایی از تمایل انسان‌ها در تزیین و آراستن محیط زندگی را ببینیم.در این رهگذر سرزمین ایران 
نیز از این قاعده مستثنی‌ نبوده و در طول دوره‌های تاریخی قبل از اسلام همواره نمونه‌هایی از  آثار معماری 
همراه با آرایه‌هایی از آجرهای لعابدار و رنگین،حجاری‌ها و گچ‌بری‌ها به جای گذارده است.پس از ورود اسلام 
به ایران،فرهنگ، هنر و اندیشه اسلامی سیمای تازه‌ای به این هنر ایرانی بخشید،بدون‌ آنکه هویت و روح آن 
را تغییر دهد.معماری در ایران پس از اسلام از رنگارنگی پربار،طراحی،ظرافت و دقت بی‌نظیری برخوردار 
شد.یکی از ویژگی‌های معروف هنر معماری اسلامی آن است که تعداد قابل توجهی‌ از اجزایی که در اصل 
مورد استفاده‌ی ساختمانی داشته‌اند را تغییر شکل‌ داده مبدل به وسایل صرفا تزیینی کرده و به این صورت
 در ترکیب‌های‌ تزیینی وسیع نقشی به آنها داده‌اند.
این مقاله بر آن است تا پس از بیان تاریخچه‌ای کوتاه از ورود نقوش تزیینی به حیطه‌ی هنر معماری و 
معرفی انواع آرایه‌های معماری‌ اسلامی،جایگاه نمادین این آرایه‌ها را بررسی نماید.
 
تاریخچه‌ی تزیینات در هنر معماری ایران
در ایران تزیینات پیشرفته یکی از عوامل ضروری معماری بود که‌ در هر دوره با نوآوری‌هایی جدید به‌وجد 
می‌آمد.در تزیینات معماری‌ ابتدایی،دیوارهای اتاق‌ها را با ترکیب اکسید آهن و آب‌میوه‌ها به رنگ‌ قرمز درمی‌آوردند.از سوی دیگر در معماری اولیه ایرانی از آجرها توده‌های بزرگ و مشخصی می‌ساختند که سطح صاف و پهن این توده‌ها برای تزیینات‌ ساختمانی بسیار مناسب بود(در آن دوره سنگ به علت ناصاف بودن در تزیینات ساختمانی قابل استفاده نبود)به‌طوری که تا قرن دوازده پیش از میلاد از آجرهای لعابدار برای تزیینات بناها استفاده می‌کردند.چنان‌چه‌ می‌توان آجرهای سبز و آبی که در تزیین زیگورات چغازنبیل و آجرهای‌ آبی و زرد در تزیینات شهر شوش مورد استفاده قرار گرفته بودند را به‌طور مکرر مشاهه نمود.
ترکیب تحسین‌برانگیز رنگ‌های آبی،سبز،قرمز و زرد و استفاده‌ی‌ شاهانه از آبکاری‌های فلزات گرانبها،شوش را از سایر شهرهای ایران‌ جدا و آن را به قلب سلطنت و مرکز قدرتی مقدس تبدیل می‌نمود.روی‌ دیوارهای زیگورات‌ها از آجرهای لعابدار کوره‌پزی به رنگ‌های آبی و سبز که درخشش فلزی داشتند،استفاده شده بود.تزیینات با خاتم‌کاری‌ عاج روی زیگورات‌ها انجام گرفته و درب‌های چوبی با شیشه‌های‌ مات و نقش و نگار حیوانات در حال جست‌وخیز تزیین شده بودند.در تکامل زیگورات‌ها،همه‌ی روش‌های تزیینی مکمل ازجمله معرق‌کاری‌ مخروطی،آجرهای لعابدار و رنگی به‌کار برده می‌شدند.
تخت جمشید نیز آثاری از تزیینات و آرایه‌های معماری را با خود به همراه دارد.در تخت جمشید روی درگاه‌ها نقش و نگار خیزران دیده‌ می‌شود که یادآور فتوحات کامبیز(کمبوجیه)در مصر بوده است.علاوه‌ بر این حاشیه‌های تزیینی،نقش برجسته‌های حجاری شده از نقوش‌ انسانی،گیاهی و حیوانی،آرایه‌های معماری غنی هنر هخامنشی هستند که در طول تاریخ همواره گویای عظمت،جلال و وسعت این دوره‌ی‌ عظیم از تاریخ ایران قبل از اسلام می‌باشند. 
از دوران هخامنشیان به بعد،دامنه‌ی تزیینات بسیار گسترده‌تر شد و تزیینات بناها بسیار پیشرفته‌تر و پر زرق و برق‌تر گردید.طراحی تزیینات‌ گچ‌بری جدا از معماری و قالب‌ریزی آن با قالب‌هایتکراری باعث‌ جدایی تزیینات از ساختمان شد.با قرار دادن مجسمه‌های نیمه‌تنه دور تا دور طاق،شکلی از تزیینات به‌وجود آمد که بعدها در معماری اروپایی‌ قرون وسطی از این سبک تقلید کردند. در دوره‌های اشکانی و ساسانی در بسیاری از جاها از رنگ‌های‌ قرمز،لاجوردی،آبی مات،سبز روشن،ارغوانی،بنفش،نارنجی،صورتی‌ کمرنگ و سفید استفاده می‌شد.روی دیوارها و طاق‌های ضربی، نقاشی‌های دیواری گاه به روش‌های نقاشی آبرنگی کشیده شده بودند. هم‌چنین کف‌ها و دیوارها را با کاشی‌های بزرگ رنگی آراسته بودند.
پس از ظهور اسلام معماران مسلمان همچون سایر هنرمندان، دریچه‌های جدیدی از بینش به رویشان گشوده شد که تحولی بزرگ در تمام تجلیات فکری و هنری آنان به‌وجود آورد. از سوی دیگر تزیینات رایج در معماری کهن ایرانی با همه‌ی‌ ویژگی‌های خود از گچ‌بری و آرایش با کاشی لعابدار و غیره به معماری‌ اسلامی ایران راه یافت.به‌طورکلی،تزیینات معماری اسلامی شامل‌ سنگ،آجر،چوب،گچ و کاشی‌کاری،هریک جداگانه دست به هنرنمایی‌ زدند و مفاهیمی را القاء و به‌گونه‌ای باعث وجه تمایز معماری اسلامی‌ گردیده‌اند.
انواع تزیینات در معماری اسلامی
در معماری اسلامی تزیین و آرایش ساختمان که جزء لاینفک‌ معماری محسوب می‌شود در آجرکاری،کاشی‌کاری،گچ‌بری و آئینه‌کاری‌ نمود بارزی داردو حاصل دسترنج هنرمندانی است که برای 
اعتلای این‌ هنر با تأکید بر ایمان خویش،از جان خود مایه گذاشته و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزیده‌اند.
آجر کاری
به‌کارگیری آجر در ساختمان و هم‌چنین استفاده تزیینی از آن،در جهان اسلامی قرون وسطی به مراتب جایگاه مهم‌تری از سنگ داشته‌ است.منشاء و اهمیت و تکامل این سبک آجرکاری  تزیینی هنوز تا حدودی حالت معما دارد...تغییرات در آجرکاری تنها به منظور تأکید روی خطوط عمده بنا نبود بلکه به منظور متمایز کردن سطحی که‌ قصد تزیین آن را داشتند مورد استفاده واقع می‌شد.
کاربرد آجر در معماری اسلامی در دوره‌ی سلجوقی بسیار رواج‌ داشت و از انواع طرح‌های هندسی در آجر استفاده می‌شد.هنر آجر تراشی و تزیین بنا با آجرهای تراشیده،از قرن 5 قمری درایران‌ معمول بودهاست.در کنار این تزیینات بسیار زیبای آجری،کتیبه‌ها و خطوط تزیینی،با استفاده از آجر تراشیده یکی از ویژگی‌های معماری‌ سلجوقیان است.
آرامگاه امیر اسماعیل سامانی در بخارا،نمونه‌ای بارز از تزیینات‌ آجرکاری در تاریخ آرایه‌های معماری اسلامی می‌باشد که با سادگی و عظمت اندازه‌ها(هرچند که بنایی کوچک است)نسبت‌ها در آن موزون‌ و کاملا بررسی شده است و تزیینات با روح و ابتکار هم‌چنان خودنمایی‌ می‌کند.در این بنا شکل محکم و سطوح تزیینی ساختمان دارای‌ حالتی آمرانه و استوار بوده و آجرها با جدیت و نشاط بی‌سابقه‌ای‌ چیده شده‌اند.بافت سایه‌دار دیواره‌ها شبیه سبدبافی و مانع از تابش‌ مستقیم نور خورشید می‌شوند.به نظر می‌رسد بیشتر تزیینات از فنون‌ کنده‌کاری روی چوب حاصل شده‌اند.
روش آجرجینی سطح منحنی گنبدها را مبدل به سطوح جناغی‌ پیوسته می‌کند.نوع مصالح مورداستفاده در این نوع تزیین،لزوما نقوش را به صورت هندسی تعریف می‌نماید.
کاشی‌کاری
کاشی‌کاری مهم‌ترین ویژگی تزیین معماری اسلامی و ادامه‌ی‌ همان آجرکاری است.نکته‌ی حائز اهمیت در کاشی‌کاری ایران رنگ‌ لعاب است،رنگ کاشی‌های ایرانی بیشتر فیروزه‌ای و 
لاجوردی بوده‌ و رنگ‌های سفید و سبز و طلایی نیز در درجه دوم قرار دارند.در معماری اسلامی تزیینات بیرونی ساختمان باید به نحوی باشد که‌ در برابر تغییرات آب و هوا و نور خورشید مقاوم و کیفیت خود را از دست ندهداین تزیینات کاشی‌کاری به صورت معرق یا هفت‌رنگ‌ می‌باشند که علاوه بر تزیین با نقوش و رنگ‌های گوناگون،عایقی‌ در برابر برف،باران،گرما،سرما بوده و یکی از دلایل استفاده از کاشی در بنای معماری اسلامی به‌شمار می‌رود.رنگ‌آمیزی کاشی‌ها باعث القای فضای بهشتی و ایجاد آرامش روح و روان می‌شود.از سوی دیگر کاشی‌های لعابی موجب پیشرفت عمده‌ای در معماری‌ ایران و نقش بسزایی در تزیینات معماری اسلامی داشته است.در گذر از دوره‌های تاریخی پس از اسلام در ایران و نگاه به محراب‌های‌ کاشی‌شده در اواخر قرن 12 احتمال ترکیب بخش‌هایی از یک کاشی‌ که به زیبایی از یکدیگر جدا شده بودند،در نقش‌های ظریف دیده‌ می‌شود.کاشی‌های سرامیکی در دومین پوشش سنگ‌های فلزی به‌ کیفیت رنگین‌کمان بوده و به علت شکننده‌بودن،بیشتر در تزیینات‌ داخلی استفاده می‌شدند.
گچ‌بری
در اوایل دوران اسلامی کاربرد گچ در تزیینات معماری،از جایگاه‌ والایی برخوردار بود.به‌طوری‌که اغلب سطوح بناها را با آن اندود و روی آن را با گچ‌بری رنگی تزیین می‌کردند.در مساجد اولیه از تزیینات گچ‌بری‌های پیشرفته رنگی استفاده می‌شد.استفاده از گچ در برجسته‌کاری و کنده‌کاری یکی از فرآورده‌های‌ ذوقی خاص معماری دوره‌ی سلجوقی است که تا دوره‌ی ایلخانی‌ ادامه می‌یابد.نقوش گچ‌بری شده در این دوره مفصل‌تر،پیچیده‌تر و پرکارتر شده و طرح اسلیمی‌ها،کاجی شکل‌ها و گل و بوته‌های‌ کوچک و بزرگ مورد استفاده قرار گرفت.در این زمان کتیبه‌هایی که‌ نقوش متصل و پرکار داشتند اطراف محراب را می‌پوشاندند.
بهترین گچ‌بری‌های تاریخ معماری اسلامی را می‌توان در محراب‌ شبستان غربی مسجد جامع اصفهان و مقبره بایزید در بسطام و... مشاهده نمود.
مقرنس
مقرنس از اجزای معماری و تزیینی در بناهای اسلامی است که‌ گرچه در همه‌جا به چشم می خورد،اما خاستگاه آن معلوم نیست. مقرنس بخشی از طاق است که با استفاده از دیگر اجزاء مشابه یا مرتبط به آن تأثیر تزیینی سه‌بعدی ایجاد می‌کند که می‌توان از آن‌ برای برطرف کردن نیازهای گوناگون از طاقچه‌های وسیع گرفته یا ورودی‌ها تا کوچک‌ترین جزییات ساختمانی یا تزیینی استفاده کرد.
جذابیت مقرنس‌ها درتکثیر واحدهای کوچک و متنوعی است که‌ نور را در نقش‌های زیبایی می‌شکند و منعکس می‌کند. از سوی دیگر مقرنس برجسته‌ترین تزیین محراب و درعین‌حال‌ زیباترین،رازآمیزترین و پرشکوه‌ترین جنبه‌ی آن است.
مقرنس‌کاری تداوم آجرچینی است و توازنی را القاء می‌نماید که‌ گویی وظیفه‌ی انتقال سقف یا گنبد برپایه‌ها را داراست.
آیینه‌کاری
آیینه‌کاری از هنرهای ظریفی است که در نماسازی داخلی بناها، در بالای ازاره‌ها،زیر دورها،رواق‌ها،شبستان‌ها،سراسراها و موارد دیگر به‌کار می‌رود.طبق دستورات دینی فرد هنگام عبادت  نحوی که شخص با قرار گرفتن در مقابل آن،نمی‌توانست‌ چهره‌ی خود را ببینید.12از سوی دیگر کاربرد آیینه و شیشه در تزیینات‌ معماری به جایگاه و اهمیت آن در انعکاس نور و روشنایی هرچه بیشتر فضا نیز دلالت دارد.
کتبیه
خط در معماری اسلامی از اجزاء جدانشدنی آن به‌شمار می‌رود و همواره نقاش و سهم مهمی را در یک مجموعه دارد.مهم‌ترین دلیلی که‌ برای استفاده معماران مسلمان از خط در تزیین بناهای اسلامی می‌توان‌ آورد،قرآن کریم است.خط و کتیبه‌های خطی که اغلب دربردارنده‌ی‌ آیات کتاب خدا یا احادیث و روایات هستند،روح خاصی را در بنا به‌ جریان انداخته و جلوه‌ی قدسی ویژه‌ای به بنا می‌بخشند.هنر خوشنویسی‌ براساس اصول و قواعدی همچون زیبایی سیمای حروف،کشیدگی‌های‌ متعادل،نظم و قرینه‌سازی موزون درهیات هنری مستقل و به عنوان‌ همراه  و همدوش همیشگی معماری اسلامی ظاهر شده است.
خط کوفی با داشتنن خطوط زاویه‌دار و مستقیم با ترکیب‌شدن‌ با عناصر مدور تزیینی پیوند می‌خورد و در همه‌حال صلابت و متانت‌ خویش را حفظ می‌کند.خط ثلث یکی دیگر از خطوطی است 
که در میان کاشی‌کاری‌های معرق خود را با جلوه بیشتری نشان می‌دهد و با رنگ سفید بر زمینه لاجوردی و در مجاورت و مؤانست با اسلیمی‌های‌ فیروزه‌ای شخصیتی ویژه می‌یابد.
اسلیمی
طرح‌های اسلیمی مختص به اسلام و از دو عنصر ترکیب‌یافته‌ است،طرح‌های درهم بافته و طرح‌های نباتی.طرح‌های درهم بافته‌ اساسا نمودار تفکر هندسی‌اند درحالی‌که طرح‌های نباتی نشانه‌ی ترسیم‌ وزن بوده و چون از صور و اشکال مارپیچ ترکیب یافته‌اند،شاید بتوان‌ گفت کمتر از یک گیاه واقعی اخذ شده تا یک شیوه‌ی صرفا خطی. تزیینات مارپیچ و حیواناتی که علامت و نشانه‌ی اشیاء خاص‌اند و شاخ و برگ‌های درختان را می‌توان در هنر صحرانشینان سرتاسر آسیا یافت.
طرح اسلیمی با از دست دادن هرگونه شباهت خود به طبیعت صرفا پیرو قوانین وزن و ریتم است.طرح اسلیمی در عین حال منطقی و موزون‌ بوده و برمبنای نسبت‌های ریاضی و دارای ملودی‌های موسیقیایی است. در هنر اسلامی طرح‌های اسلیمی به جای تصویر به کار برده نشده‌اند بلکه درست عکس هنر فیگوراتیو ناقض آن هستند.تزیین با مبدل‌ ساختن یک سطح به بافتی از رنگ‌ها یا نوسانات نور و سایه‌ها مانع از این می‌شود که ذهن بیننده بر صورت خاصی که می‌گوید«من»متمرکز شود.
نقوش هندسی
در معماری سنتی هندسه مانند مهندسی جدید محدود به جنبه‌های‌ کم‌وبیش کمی نیست بلکه جنبه‌ی کیفی دارد که در تناسب و هماهنگی‌ یک بنا وحدت تقریبا بی‌مانند خود را به‌دست رسم شده‌اند.بنابراین تمامی ابعاد یک بنا از دایره به‌دست می‌آیند که رمز واضح  نقوش هندسی طراحی‌شده براساس نقش دایره‌ در تزیینات معماری اسلامی در معماری اسلامی می‌توان عملا کلیه طرح‌های هندسی را با استفاده از یک خطکش و پرگار کشید و تقریبا تمامی طرح‌ها را می‌توان‌ به چند شکل هندسی نسبتا ساده تنزل داد،به نظر 
می‌رسد نکات مهم‌تر در مورد اشکال هندسی مورد استفاده،از یک‌سو تحرک مدام آنها در زمان و مکان می‌باشد و از سوی دیگر حالت سحرآمیز استفاده از هندسه‌ در این طرح‌ها آن است که در بسیاری از موارد تزیینات مرئی تنها بخشی‌ از طرح هندسی است که برای خلق طرح لازم بوده است.
نمادپردازی در معماری
از طریق نمادپردازی انسان قادر می‌شود مقام و موقع فردی را تعالی بخشد وبه موجب آن به حیاتی اجتماعی و هدفدار دست یابد... هر محصول انسان را می‌توان نماد یا ابزاری دانست که در خدمت هدف‌ نظم(معنا)بخشیدن به نسبت‌های معینی میان انسان و محیط اوست‌ و رفتار غیر زبانی،درست به اندازه‌ی رفتار زبانی،به نظام‌های نمادین‌ ساختارمند وابسته است.
هدف از نمادپردازی از میان برداشتن مرزهای انسان گسیخته در درون جامعه و جهان و یکی کردن او با ضرباهنگ طبیعت است.
مکان‌ها اهداف یا کانون‌هایی هستند که در آنها رویدادهای معنادار وجودمان را درمی‌یابیم،اما مکان‌ها آغازگاه‌هایی نیز به‌شمار می‌روند که‌ از طریق آنها جهت خود را دریافته و به محیط احساس تعلق می‌کنیم...در این میان معماری نظام نمادینی است که شخصیت‌ها و روابط فضایی‌ای‌ را بیان می‌کند که کلیت را پدید می‌آورد:«محیط انسان»را.
نمادپردازی در معماری ایران باستان
در اعتقادات ایرانیان باستان در پیدایش نخستین کوه نیروهای‌ آسمانی با زمین پیوند می‌خورند به همین علت کوه‌ها در تاریخچه‌ی‌ معماری ایرانی دارای خصوصیت نمادین بوده و نقش اساسی در حاصلخیزی و تداوم زندگی دارند.
این جلوه از طبیعت در اولین معابد یا زیگورات‌هایی که شکل و مفهوم‌ آنها نشانه‌ای از کوه می‌باشد خود را نمایان می‌کند.آنها اولین پله زیگورات‌ را برای انتقال از حقیقت دنیای مادی به قدرت عالم ربانی ساخته‌اند.
شکل معبد صورتی ترکیبی از عالم است،یعنی معماری مقدس آنچه‌ را که در عالم به صورت حرکت بی‌وقفه وجود دارد به شکلی پاینده و برقرار،تبدیل می‌کن.در عالم زمان بر مکان غالب است.در ساختمان‌ معبد برعکس،زمان به مکان تغییر یافته است.
از سوی دیگر بورکهارت شکل چهارگوش یا مکعب بنای مقدس‌ را مبین قطعیت و حقیقت و تغییرناپذیری قانون یا قانونی قطعی و تغییرناپذیر می‌داند.بنابراین هرگونه معماری مقدس که متعلق به هر سنتی باشد قابل رویت به مضمون اساسی تبدیل دایره به مربع(تربیع‌ دایره)است.
کمی آ سوتر از شوش،نمادهایی که در سرتاسر تخت جمشید قرار دارند،طبیعت نیایشی این منطقه را تایید می‌کنند.پانصد و پنجاه ستون که‌ روی سکو قرار دارند،نمایانگر باغ‌های مقدس می‌باشند.پایه‌های ستون‌ها که شبیه گل نیلوفر آبی وارونه هستند مظهر کمال و نیرویی حیاتبخش‌ به‌شمار می‌روند.سرستون‌های ایوان آپادانا بسان نخل و برگ‌های آویزانش‌ بوده،درحالی‌که طومارهای عمودی نشان‌دهنده‌ی شکوفایی می‌باشند.گاو نر در اینجا مظهر نیروی خلاق اولیه است و درختان حامی را که به شکل‌ ستون‌ها به نمایش درآمده بودند،بارور می‌ساخت.نقش و نگار هزاران گل‌ و نمادهای سنتی خورشید در تخت جمشید لزوم نیروی حیاتبخش زندگی‌ را تأکید می‌کند...در آستانه درگاه نقش گل آفتابگردان شکوفایی کنده‌کاری‌ شده است که روی آن به سمت زمین قرار گرفته،گویی مستقیم نیروی‌ روییدن خود را به زمین منتقل می‌کند.
در تخت جمشید تصویر شیری‌ که در حال کشتن گاو است علاوه بر نشان دادن تأثیر متقابل دو جزء اصلی کشاورزی یعنی خورشید و باران،نشان‌دهنده‌ی یکی از نخستین‌ اسطوره‌های نجومی است.این نماد که ترکیبی از دو حیوان است روی‌ مهرهایی متعلق به سال‌های 4000 سال پ.م،مشاهده شه که احتمالا این نماد متعلق به عیلامی‌ها و پارسی‌ها بوده است.
پس از ظهور اسلام معماران مسلمان دریچه‌های جدیدی از بینش‌ به رویشان گشوده شد.در این دوره معماری ایرانی بی‌آنکه به معنای‌ امروزین کلمه«عملکردگرا»باشد،کاملا مفصل‌بندی شده است.
مسجد کامل‌ترین نماد معماری اسلامی
معماری در اسلام با مسجد آغاز می‌شود.اولین مساجد،ساختمان‌های‌ بسیار باشکوهی بوده‌اند که ساختن آنها هزینه‌های زیادی در برداشته و در تزیینات‌شان از سنن کهن معماری ایرانی استفاده شده است.روبرت‌ هیلن‌برند در کتاب معماری اسلامی،مسجد را جلوه‌ی رمز و رازهای‌ معماری اسلامی و قلب این معماری می‌داندو معتقد است«از همان ابتدا نقش نمادین آن از سوی مسلمانان دریافت شد و این نقش مهم خود را در خلق شاخص‌های بصری مناسبی برای این بنا بازکرد که از آن میان‌ می‌توان به شاخص‌هایی نظیر گنبد،مناره و منبر اشاره کرد.
هدف نهایی معماری مسجد،تأمین عمیق‌ترین نوع وحدت زندگی‌ و مفهوم جامع تمرکز آن است.همه‌ی معماران مسلمان می‌کوشیدند فضایی را به‌وجود آورند که کاملا متکی به خود باشد وهمه‌جا در تمام مقامات خود کلیه صفات و کیفیات فضا را متجلی سازد.در داخل‌ هیچ‌یک از این فضاها انسان احساس نمی‌کند که به جهتی خاص کشیده‌ می‌شود،نه به سوی جلو و نه به سوی بالا.هم‌چنین انسان هیچ‌گاه‌ به واسطه‌ی محدودیت‌های فضا خود را تحت فشار احساس نمی‌کند. معماری مسجد فاقد هرگونه کشش به جهتی خاص می‌باشد.
عناصر معماری در مساجد مانند محراب،گنبد و مناره و...از سویی‌ عرصه را برای بیان نمادین عتقادات،آیین‌ها و فرهنگ مسلمانان فراهم‌ نمودند و از سوی دیگر جایگاه تجلی نقوش تزیینی اسلیمی،هندسی و... شدند تا به نوعی پایه‌های این مکان مقدس را هرچه بیشتر مستحکم‌ سازند.
در میان این عناصر معماری می‌توان به بیان نمادین مناره به عنوان‌ یک راهبر و هدایت‌کننده و دروازه‌ی ورودی مساجد به مثابه یک‌ مکان برای استقبال از مسلمانان برای نماز اشاره نمود
به‌گونه‌ای که‌ عقب‌رفتگی درگاه‌های مساجد،گویی مسلمانان را به درون فرامی‌خواند و از آنها استقبال می‌نماید.هم‌چنین حسی از خضوع و خشوع را در برابر این مکان مقدس که نمودی از 
ذات اقدس الهی است القاء می‌کند.
در کنار این عناصر معماری که هرکدام به نحوی بیانگر هویتی‌ خاص از این بنای مقدس یعنی مسجد می‌باشند می‌توان آرایه‌های‌ تزیینی را به صورت خاص مشاهده نمود که نمود دیگری را برای این‌ عناصر معماری که می‌توانند با سایر ابنیه مقدس مانند کلیساها مبانی‌ مشترکی داشته باشند،به ارمغان آورند.
این آرایه‌های معماری در گنبدها،محراب‌ها،طاق و قوس‌ها با بیان نمادین خود جلوه‌ی دیگری از شکوه و جلال الهی را به نمایش‌ می‌گذارند و هویت خاص اسلامی را بیان می‌نمایند.
محراب
محوری‌ترین بخش در معماری مسجد محراب است.این واژه در لغت به معنای محل جنگ و جهاد آمده و از دیدگاه راغب اصفهانی در المفردات محراب مسجد را از آن رو محراب گویند که محل جنگ با شیطان و هوای نفس است.
محراب از نظر فنی و نظری نمایانگر قلب مسجد و موقعیت قبله‌ می‌باشد. بورکهارت در کتاب هنر اسلامی،زبان و بیان مظهریت محراب‌ را در پناهگاه بودن آن می‌داند،پناهنگاه و مأمنی برای باکره ناصره،مریم  از سوی دیگر بورکهارت محراب را به عنوان مشکات نور و مرکز حضور الهی معرفی می‌کند که به واسطه‌ی حضور مصباح،صورت مادی یافته است‌ یا دیوارهای(موزائیک،کاشی‌های لعابدار و اسلیمی)برخی مساجد که نقش‌ محبس نور را ایفا می‌کنند.
گنبد
گنبد یکی دیگر از اجزای اصلی معماری اسلامی می‌باشد که هم در رنگ و هم در شکل از جمله مهم‌ترین نمادهای عرفانی جهان اسلام است. این عنصر نماد کرویت و دایره و آسمان می‌باشد.
مهم‌ترین عامل در زیباشناسی گنبد علاوه بر اینکه می‌بایست نماد سبکی و سبک‌نمایی نمونه خویش یعنی آسمان باشد،استفاده از رنگ در جلوه‌ی زیباشناسانه‌ی آن است.الگوها و رنگ‌ها چه داخلی و چه خارجی‌ می‌توانند به این سبک‌نمایی یاری دهند.آنها در عین حال به ضرب و تأثیر نمادین شکل هم می‌افزایند.گنبد بر سطح مربع‌شکلی که جلوه و نمادی از عالم مادی و زمین می‌باشد قرار می‌گیرد و حلقه ارتباط این دو عالم زمینی‌ و آسمانی«ساقه»یا«گریو»به شکل هشت‌ضلعی می‌باشد،بیان نمادینی‌ از هشت فرشته‌ی حاملان عرش.گنبد در مساجد اسلامی از درون به‌طور غیر متناهی به سوی بالا حرکت نکرده و در عین حال روی ستون‌های خود هم سنگینی نمی کند.در معماری اسلامی هیچ کششی وجود ندارد و بین و آسمان و زمین تناقضی نیست.
درخت بهشتی(طوبی)مناسب‌ترین نقش‌مایه برای تزیین سطح داخلی‌ گنبد است.یک نمونه‌ی برجسته از این تزیین در قبه الصخره دیده می‌شود. در آن درخت عالمگیر پر نقش‌ونگاری که از دیدگاه اسلامی از بالا به پایین‌ رشد می‌کند،از نقطه اوج گنبد رو به پایین کشیده و سرتاسر فضای داخلی‌ گنبد را می‌پوشاند.
نمادپردازی در آرایه‌های معماری اسلامی
مقرنس یکی از آرایه‌ها و عناصر معماری اسلامی تمثیلی از فیضان نور در عالم مخلوق خداوند است که چون چلچراغی بر سر جان نمازگزاران نور رحمت،معنا و معنویت می‌گستراند.
از سوی دیگر فضای مثبت و منفی که در کاشی‌کاری بناهای اسلامی‌ رعایت شده،نشان‌دهنده‌ی روح و جسم است که هریک لازم و ملزوم‌ یکدیگرند.علت استفاده از خط ثلث در کاشی‌کاری‌ها و کتیبه‌های بناهای‌ اسلامی که اغلب به رنگ سفید نوشته شده،نشانه‌ای از غلبه نور بر ظلمت‌ است که از طریق افزایش فضای سفید بر زمینه‌ی تیره دیده می‌شود.
تکرار فراوان کتیبه‌های مأخوذ از قرآن کریم بر روی دیوارهای مساجد و سایر ابنیه‌ی اسلامی،انسان را یادآور این حقیقت می‌سازد که تار و پود حیات‌ اسلامی از آیات قرآنی تنبیه شده و از لحاظ معنوی متکی بر آن است.
هنر اسلیمی چینده نمایی اشکال گیاهی تاک،برگ کنگری و نخل به‌ صورت حلزونی و قوس‌های متناوب همچون استحاله آثار اسلاف باستانی‌ نمایان می‌شود.
درخت تاک یک نمونه از آرایه‌بندی بناهای مقدس است.تاک در مشرق‌ زمین«گیاه زندگی»تصور می‌شده و نماد«کیهان»بوده است.بورکهارت‌ نقش تاک در محراب قیروان را مظهر خرد و درخت دنیا دانسته است.
گیاه پیچک در فرهنگ مردم همچون مرز و تعویذی برای دورکردن‌ ارواح خبیث و شریر به‌کار می‌رفت.نقش تزیینی پیچک بر سردر خانه‌ها، ساکنان آن خانه را از چشم بد و آفت و بلا محفوظ می‌داشت.بهره‌گیری از گیاه پیچک بر سردر ورودی مساجد بیانگر اعتقاد مردم است.
طرح اسلیمی هرگونه شباهت خود به طبیعت را از دست داده و صرفا پیرو قوانین وزن و ریتم است.طرح اسلیمی درعین‌حال منطقی و موزون بوده و برمبنای نسبت‌های ریاضی و دارای ملودی‌های موسیقیایی است.
 
اهام‌پوپ در کتاب معماری ایران نقش و نگارهای ایرانی در تزیینات‌ مساجد را سمبل حاصلخیزی و فراوانی نعمت معرفی می‌کند. نقش‌های هندسی بی‌نهایت گسترش‌پذیر،نمادی است از بعد باطنی‌ اسلام و این مفهوم صوفیانه«کثرت در وحدت».
از میان نقش‌های هندسی آنهایی که دارای ستاره(شمسه)اند بیشتر تداعی‌کننده‌ی آسمانند.شبکه دوایر هم مرکز مدارگونه‌ای که زیر نقش‌ گره‌های ستاره‌ای است یادآور مدارات ستارگان و شعاع‌های هم فاصله شمسه‌ها همچون پرتوهایی است که در آسمان پرستاره از ستارگان می تابید.
در معماری اسلامی توجه مدام به استفاده از اشکال کامل و گزینش‌ هندسه‌ای متعالی،بنا را به مرتبه‌ای شفاف و بلورمآبانه ارتقا می‌دهد،به‌ آن‌سان که به نظر می‌رسد همه‌چیز همچون جواهری در اوج استادی تراشیده‌ و صیقل داده شده است.
صدف پیچاپیچ یا حلزونی دریایی از عناصر تزیینی مورد استفاده برای تزیین‌ تعدادی از قدیمی‌ترین مساجد می‌باشد که به عنوان عنصر معماری منبعث از هنر یونانی‌مآب(هلنیسم)است و ظاهرا به رمزپردازی بس کهنی که صدف پیچاپیچ‌ را به گوش و مروارید را به کلام الهی مانند می‌کند،بازمی‌گردد.
نتیجه‌گیری
عناصر معماری در مساجد مانند محراب،گنبد و مناره و...از سویی عرصه‌ را برای بیان نمادین اعتقادات،آئین‌ها و فرهنگ مسلمانان فراهم نمودند و از سوی دیگر جایگاه تجلی نقوش تزیینیاسلیمی،هندسی و...شدند تا به نوعی‌ پایه‌های این مکان مقدس را هرچه بیشتر مستحکم سازند.از سوی دیگر این تزیینات سرشار و غنی از الوان و فرم‌ها در اماکن‌ مذهبی همچون مساجد،آرامگاه‌ها و بقعه‌ها و مدارس در سرزمین‌های‌ اسلامی هویتی خاص به آنها می‌بخشد.بررسی و شناخت خاستگاه این‌ نقوش از سویی ما را با اعتقادات،فرهنگ و آداب اجتماعی و مذهبی مردم‌ این سرزمین آشنا نموده و از سوی دیگر زمینه‌ای جهت به‌کارگیری آگاهانه و مستمر این آرایه‌ها در معماری معاصر فراهم می‌نماید.
 
 
 
 


کلمات کلیدی مرتبط:
بیان نمادین در تزیینات معماری اسلامی ,در این مقاله با موضوع بیان نمادین در تزیینات معماری اسلامی‌ اهداف زیر دنبال می‌شود: ,-بررسی و شناخت انواع تزیینات در معماری اسلامی ,-نمادشناسی آرایه‌های معماری اسلامی ,سؤالاتی که در این مقاله به آنها پاسخ داده می‌شود عبارتند از: ,-از چه دوره‌ای تزیینات در معمار,

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.