بخشی از مطلب
چغازنبیل؛ یادگار عیلامیها
محوطه تاریخی چغازنبیل در استان خوزستان واقع در جنوب غربی ایران، در 35
کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش قرار گرفته است. ساخت این شهر که حدود
1250 سال پیش از میلاد مسیح در دوران عیلامی ها آغاز شد، بعد از حمله
آشوریها ناتمام ماند. هزاران خشت وآجر استفاده نشدهای که در این محوطه
باقی مانده، گواهی بر این موضوع است. چغازنبیل به سال 1979 در فهرست آثار
جهانی یونسکو ثبت شد.
محوطه تاریخی چغازنبیل در استان خوزستان واقع در جنوب غربی ایران، در 35
کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش قرار گرفته است. ساخت این شهر که حدود
1250 سال پیش از میلاد مسیح در دوران عیلامی ها آغاز شد، بعد از حمله
آشوریها ناتمام ماند. هزاران خشت وآجر استفاده نشدهای که در این محوطه
باقی مانده، گواهی بر این موضوع است. چغازنبیل به سال 1979 در فهرست آثار
جهانی یونسکو ثبت شد.
تاریخچه چغازنبیل
چغازنبیل در اوایل قرن 13 قبل از میلاد توسط پادشاه ایلامی «اونتاش
نپیریشا» در نزدیکی رود دز ساخته شده و «دوراونتاش» نامیده شد. معنای
دوراونتاش «قلعه اونتاش» است. البته در برخی متون میخی از این شهر با عنوان
«ال اونتاش» به معنی شهر اونتاش نام برده شده است. در مرکز شهر معبد عظیمی
به صورت مطبق بنا شده که امروزه دو طبقه از آن هنوز پابرجاست. این معبد
«ذیقورات» نام دارد که به دو تن از خدایان بزرگ عیلامیان یعنی «اینشوشیناک»
و «نپیریشا» اهدا شده. معبد چغازنبیل بزرگترین اثر معماری بر جای مانده از
تمدن ایلامی است که تا کنون شناخته شده است.
دورتا دور ذیقورات را دیواری احاطه میکرده که در مجاورت آن در جبهه شمال
غربی معابدی برای خدایان «کریریشا»، «ایشنیکرب» و «هومبان» بنا شده است.
همچنین معابد دیگری در جبهه شمال شرقی قرار داشتهاند. مجموعه این معابد
توسط حصار دیگری احاطه میشده است. در خارج از این حصار بقایای اندکی از
خانههای شهر در سطح زمین دیده میشوند. دورتادور شهر سومین دیوار قرار
داشته که کل شهر را محصور میکرده. طول این حصار خارجی حدود چهار کیلومتر
است. در زاویه شرقی شهر و در نزدیکی حصار خارجی، کاخهای شاهی قرار
داشتهاند. در زیر یکی از این کاخها پنج مقبره زیرزمینی کشف شده است که
احتمالا به خانواده شاهی تعلق داشتهاند. در طرف مقابل شهر و بر روی ضلع
شمال غربی حصار خارجی مخزنی برای آب موجود است.
«ذیقورات» با تشدید بر روی حروف «ق» و «ر» کلمهیی اکدی است. در ایران این
کلمه عموماً "زیگورات" نوشته میشود. واژه زیگورات از فعل « زیگورو» به
معنای "بلند و برافراشته ساختن" مشتق شده است. واژه چغازنبیل نیز متشکل از
دو جز «چغا» به معنای تپه و زنبیل به معنای سبد است. گویا قبل از حفاری
معبد، ویرانههای تپه مانند آن یک زنبیل واژگونه را تداعی میکرده است و به
همین علت شهر کهن «دور اونتاش» را به این نام خوانده اند.
دلایل ثبت
معیار 3: مجموعه چغازنبیل گواهی استثنایی بر تمدن کهن و از دست رفته عیلامی ها است.
معیار 4: چغازنبیل نمونهای برجسته از پرستشگاه عیلامی ها است که با معماری ویژه آن دوران بنا شده است.
بناهای مهم چغازنبیل
حصار اول: این حصار در بر گیرنده ذیقورات و معابد و بنای نیایشگاه است که
در آن 6 دروازه وجود دارد و از طریق همین دروازهها زائران به محوطه معبد
وارد میشدند. این حصار دارای ناودانهایی است که وظیفه دفع آب را بر عهده
داشتهاند. مصالح به کار رفته در حصار اول خشت و گلکوبیده هستند. به این
حصار «تمنوس» می گفته اند.
حصار دوم: حصاری است که حصار اول و بخشی از بناهای تاریخی چغازنبیل را در بر گرفته است.
جصار سوم: حصار سوم چغازنبیل نشانگر محدوده شهر بوده است و حصارهای اول و
دوم و مجموعه بناهای چغازنبیل را در بر میگیرد. مصالح به کار گرفته شده در
ساخت این حصار، عموما خشتی هستند.
در روی این دیوار ناودانهایی به فاصلههای تقریبی 47 تا 50 متر قرار
گرفتهاند. این ناودانها به گونهای ساخته شدهاند که آب را به بیرون حصار
و به فاصله دوری هدایت کنند تا مانع نفوذ آب به زیر دیوار و اطراف ناودان
شوند.
بناهای داخل حصار اول:
1 _ معبد ذیقورات یا زیگورات: در مرکز شهر چغازنبیل معبد عظیمی به صورت
مطبق بنا شده است. این معبد «ذیقورات» نام دارد که به دو تن از خدایان بزرگ
عیلامیان یعنی «اینشوشیناک» و «نپیریشا» اهدا شده. معبد چغازنبیل بزرگترین
اثر معماری بر جای مانده از تمدن ایلامی است که تا کنون شناخته شده است.
معبد زیگورات شامل چهار جبهه است.
الف _ جبهه شمال شرقی: این جبهه از محوطه درونی حصار اول بیشترین میزان
تخریب را دارد. عمود بر دروازه جبهه، مسیری کفسازی شده تا دروازه شمال شرقی
وجود دارد. پلکان سنگی دروازه شمال شرقی ورودی سرسرای خارجی این دروازه را
تشکیل میدهد. در ورودی سرسرا در حدود 50/1 متر پهنا دارد. در جلوی این در
ورودی دو لولا و کلون سنگی یافت شدهاند. از مهمترین یافتههای این جبهه
پیدا کردن قطعات متعددی از یک حیوان به صورت برجستگیهای مدور و از جنس
سفال لعابدار بود که پس از جمع آوری و مرمت مشخص شد که مجسمه یک گاونر
نسبتا بزرگ است. این حیوان حکم یک نگهبان دروازه را برای زیگورات چغازنبیل
داشته است.
ب _ جبهه جنوب شرقی: این جبهه به وسیله یک راه کف سازی شده به دروازه شاهی
متصل شده است که در انتهای آن و در برابر دروازه جنوب شرقی دو ردیف سکو به
موازات هم دیده می شود. این سکوها مخصوص قراردادن هدایای پیش کشی بوده است.
ج _ جبهه شمال غربی: این جبهه از زیگورات روبروی مجموعه معابد شمالغرب
قرار دارد، که شامل سه معبد بسیار مهم (گال، ایشنی کرب و کریریشا)
میباشند. در سمت غربی این جبهه مسیری کفسازی شده وجود دارد که تا دروازه
غربی و از آنجا به معابد چهارگوش غربی متصل میشود. در طرف راست ورودی اتاق
رواق مانندی وجود دارد.
د _ جبهه جنوب غربی: این جبهه به وسیله سه راه کف سازی شده به نیایشگاه های
سه گانه متصل می شود. در این جبهه سکویی وجود دارد که از آن به عنوان سکوی
قربانگاه و نیز ساعت آفتابی استفاده می شده است.
2 _ معبد الهه اینشوشیناک (ب): این معبد که به الهه اینشوشیناک هدیه شده
دارای 5 اتاق است که همگی آنها در یک ردیف قرار دارند. در مدخل ورودی معبد،
یک سردر هلالی از خشت و ملات گچ وجود دارد. در زیر تاق ورودی دروازه معبد
که به «دروازه مجلل» معروف است، آجرنوشتههایی دیده میشود که در هر دو سمت
دروازه قرار دارند. در دروازه مجلل از جنس چوب و مزین به نقشهایی با شیشه
بوده است. معبد اینشوشیناک دارای سالمترین و بهترین کلونها و لولاهای در
و همچنین پاشنههای سنگی است. معبد دیگری در نزدیکی این معبد قرار دارد که
آن هم اینشوشیناک (آ) نام داشته است اما طبق یافته های باستان شناسان این
معبد نسبت به معبد اینشوشیناک (ب) از اهمیت کمتری برخوردار بوده است.
3 _ مجموعه معابد شمال غربی: این سه معبد موقعیت ممتازی در شهر باستانی
«دور اونتاش» داشته اند. این مجموعه در مجاورت حصار درونی در جبهه شمال
غربی ذیقورات قرار دارند و از دو نیایشگاه برای ایشنی کاراپ و کیریریشا
که مستقیماً به روی صحن شمال غربی باز میشوند و نیاشگاه سوم که برای خدای
گال ساخته شده تشکیل می شوند.
4 _ معبد چهارگوش غربی: هر یک از اضلاع این معبد 17 متر است و هریک از چهار
زاویه آن به سمت یکی از جهات اربعه قرار دارد. ورودی این معبد در شمال
شرقی آن تعبیه شده است، سقف تمام اتاق ها در این معبد با خشت خام به صورت
طاق هلالی از نوع آهنگ پوشانده شده است.
5 _ معبد چهارگوش جنوب شرقی: هر یک از اضلاع این معبد که زوایای آن به طرف
جهات اربعه است 18 متر است. حیاطی در زاویه غربی بنا قرار گرفته است، که
اتاقهای معبد به این حیاط وابستهاند. ورودی آن در روی وجه جنوب شرقی قرار
گرفته و بر دالان کوچکی باز میشود.
6 _ نیایشگاه های سه گانه: روبروی جبهه جنوب غربی سه نیایشگاه شناسایی شده
اند و اشیایی از آنها به دست آمده که نذوراتی بوده است که سربازان آشور
میلی به غارت آنها نداشته اند. از اشیای یافت شده در این سه نیایشگاه می
توان به قرص هایی تزئینی که برای تزئین در به کار می رفته اند، مهره هایی
از جنس خمیر شیشه، مجسمه های گراز، گاو کوهاندار، لاک پشت، پرندگان و
حیوانات کوچک از جنس خمیر شیشه و انگشتری از جنس قلع با روکشی از طلا که در
آن دایره ای از آهن قلم زنی شده است، اشاره کرد.
7 _ دروازه بزرگ: دروازه بزرگ بزرگترین و عریضترین دروازهای است که در
دیوار حصارهای اطراف ذیقورات تعبیه شده است و مخصوص تردد شاه و درباریان
بلندمرتبه بوده است. در این دروازه کلونهای سنگی مشابهی بسته میشده که
توسط بستهای فلزی به در چوبی متصل بودهاند.
8 _ دروازه ارابه ها: این دروازه در گوشه جنوبی حصار اول واقع شده است. و
کفپوشی از سنگ بر روی سطح دروازه دیده میشود. درز این کفپوش سنگی را با
با ملات قیر معدنی پر کردهاند. بر روی این سنگ فرش آثاری شبیه به آثار چرخ
گاری دیده میشود و به همین دلیل این دروازه به نام دروازه ارابهها مشهور
شده است. چهارپایان را برای قربانی کردن در معابد از این دروازه وارد می
کرده اند.
9 _ دروازه شمال شرقی: این دروازه بزرگترین و مهمترین دروازه تمنوس است که
چهار برج دارد. دو برج در خارج و دو برج دیگر در داخل حصار واقع شده است.
تمام کف دروازه با آجرهای شکستهای که هنوز هم لکههایی از آنها باقی مانده
فرش شده بوده است.
10 _ دروازه اینشوشیناک و دروازه غربی دو دروازه دیگر حصار اول بوده اند.
بناهای داخل حصار دوم
1 _ معابد هیشمیتیک و روهوراتیو: این معبد که در نزدیکی دروازه شمال شرقی
تمنوس قرار دارد وقف دو الهه مذکر به نام های هیشمیتیک و روهوراتیو بوده
است. در این معبد 21 آجر کتیبه دار یافت شد که نام این دو خدای باستانی
عیلامیان را بر خود داشتند.
2 _ دروازه شمال شرقی: این دروازه در روبروی دروازه شمال شرقی حصار اول
قرار دارد. کف پوشی که سطح این دروازه را پوشانده است، از طرفی به جبهه
جنوب شرقی ذیقورات متصل شده و از طرف دیگر تا جبهه شمال غربی و نزدیک معبد
گال امتداد دارد. در درون این دروازه و در سمت شرقی آن یک پلکان یافت شده
است.
3 _ دروازه شوش: این دروازه در دیوار جنوب غربی قرار دارد و به سمت شهر شوش
است. چهار برج به این دروازه تکیه زده بوده اند که گذرگاه باریکی را به
وجود میآوردند. این گذرگاه باریک نشان میدهد که از این دروازه فقط عده
معدودی گذر میکردهاند و وارد تمنوس میشدهاند. کف این دروازه با خشت
شکسته فرش شده و زمین بیرون این دروازه را با سنگریزه فرش کرده اند.
4 _ دروازه مسدود شده: در 163 متری زاویه شرقی و 81 متری گذرگاه شاهی قرار
دارد. این دروازه از نظر معماری و ابعاد، نسبتاً ساده است و به نظر میرسد
که تمام این دروازه را مسدود کردهاند. دلیل چنین حذفی روشن نیست. از این
دروازه گذرگاهی شروع میشود که آن را به سه قسمت مرکزی دروازه با دری یک
لنگه منتهی میکند.
5 _ گذرگاه شاهی: در دیوار جنوب شرقی دروازه دیگری وجود دارد که به گذرگاه
شاهی معروف است. قسمت مرکزی این دروازه با کفسازی زیبایی از آجرهای سالم
پوشیده شده بود، که در امتداد طول دیوار جنوب غربیاش سکوئی به عرض 2 آجر
وجود دارد. این دروازه، تنها دروازهای است که پلکانی خم شده به شکل آرنج
در آن وجود داشته و همین پلکان صعود به بالای برج ها و دیوار حصار را
آسانتر میکرده است.
6 _ برج نورکیپرات: این برج که پیشآمدگی آن بطرف بیرون است، در وسط دیوار
جنوب شرقی و درنزدیکی گذرگاه شاهی قرار دارد. در ساخت این برج از آجر
استفاده شده است.
7 _ مجموعه غربی: دیوارهای پیدا شده در این مجموعه از آجر شکسته ساخته شده
بودند. ضخامت این دیوارها بسیار کم است. یک آشپزخانه ابتدایی هم در این
مجموعه قرار دارد. این بنا برای سکونت کارگران ساخته شده بوده است.
8 _ مجموعه شمال غربی: این مجموعه با دیوارهایی از آجر شکسته ساخته شده
است. دیوارهایی که سه حیاط و دو اتاق ساخته شده به درازا را محاط میکردند.
در درون این مجموعه محوطه محصوری پیدا شد، که با دو دیواره از خشت خام
درست شده بود. در این محوطه گذرگاه عریضی وجود دارد، که به طرف حصار تمنوس
میرود. در این گذرگاه آثاری از یک ناودان و دو سکوی خشتی وجود دارد.
9 _ مجموعه شرقی: این مجموعه، که در ضلع شرقی حصار اول (تمنوس) واقع شده
متشکل از چهار نیایشگاه است. نمای تمام این نیایشگاه ها رو به گذرگاه شاهی
است. این مجموعه توسط راهی کفسازی شده که فقط قسمتهای ناچیزی از آن باقی
مانده است، به گذرگاه شاهی متصل میشود.
10 _ زاویه شمالی تمنوس: در این بخش 9 مورد کفسازی شده با آجر شکسته از زیر
خاک پیدا شد، که همه به موازات همدیگر بودند. طول این کفسازیها به 30 متر
میرسید و عرض هر یک از آنها بطور متوسط 50/4 متر بود
در این منطقه هم چنین مصالح ساختمانی و اتاق های نیمه تمامی یافت شد که
نشان از یک عملیات ساختمانی نیمه تمام بود. یافته شدن مصالح بنایی و نیز سه
نواری که یکی از آنها پر از قیر معدنی و یکی دیگر مملو از گچ بود صحت این
فرضیه را تائید کرد. در کنار این مصالح دو حلقه چاه کشف شد که با توجه به
آب شور و غیر قابل شرب این چاه ها گمان می رود از آب آنها برای عملیات
ساختمانی استفاده می کرده اند.
11 _ مجموعه جنوب شرقی: این مجموعه شامل سه حیاط است که در اطراف آنها اتاق
هایی ساخته شده است. این اتاق ها بلند و باریکند و سکوهایی نیمکت مانند
دارند. ساختمان این بخش نیز به دلیل هجوم ویرانگر آشوری ها ناتمام مانده
است.
بناهای دیگر چغازنبیل
ورودی شاهی: این ورودی مجلل که در دیوار حصار خارجی شهر در ضلع جنوب شرقی نزدیک به کاخ شماره 3 باز شده است از 3 قسمت تشکیل میشود.
الف _ دروازه بزرگ: که در حصار اول قرار داشت و شرح آن در بخش بناهای داخل حصار اول آمد.
ب _ حیاط بزرگ: زوایای این حیاط به طرف جهات اربعه است و پیادرویی از آجر
شکسته به عرض 70/2 در حاشیه درونی آن وجود دارد. در ضلع جنوب غربی و در
تمام طول حیاط 2 ردیف موازی از اتاقها دیده میشود که بین آنها و دیوار
حصار شهر بنبستی وجود دارد که آبهای حیاط از آنجا جاری میشده اند. در ضلع
باریک بنا و در طول حصار تنبوشهای سفالین به قطر 15 سانتیمتر از زیر
دیوار میانی میگذرد که آب اتاق درونی را به طرف اتاق طرف بیرونی هدایت
میکرده است. کانال کوچکی از اتاق ردیف خارجی عبور میکند و پس از گذشتن از
زیر دیوار در درون تنبوشهای دیگر آب را به بیرون یعنی به طرف جنوب غربی
میریزد. در 16 متری اینجا راه آب مشابهی آب اتاقهای مجاور را با شرایطی
دیقیقاً مشابه تخلیه میکند و بالاخره راه آب سومی که مشابه راه آب قبلی
است در 6 متری زاویه غربی اتاقها قرار گرفته است. روی ضلع شمال شرقی حیاط
فقط یک ردیف اتاق وجود داشت.
ج _ دروازه شاهی: دروازه شاهی که مقابل دروازه بزرگ قرار دارد، فقط یک
درگاهی دارد که با دو لنگه در بسته میشود. کف این دروازه با خشت خام فرش
شده است و روی آن را با سنگفرشی از سنگ های تخت پوشانده اند. در اینجا
پلکانی امکان دسترسی به پشت بام را فراهم میکند. گذرگاهی به عرض 4 متر
ارتباط بین این حیاط و این دو اتاق را تأمین میکند. فقط اتاقهایی که در
طول شمال شرقی قرار دارند دارای پوشش کفی با خاک کوبیده شده هستند. در
جریان کشف دروازه شاهی، در سه محل مختلف خمرههایی پیدا شدند که در وجه
خارجی دیوارها کار گذاشته شده بودند. این خمرهها بقایای اطفال سن پایین را
در برداشته که آنها هم آهکی شده بودند. این دروازه که به دروازه شاهی
معروف است، دروازه عدالت نیز نامیده شده است. در درون این دروازه بوده که
شاه عدالت را به سبک شاهانه اجرا میکرده است.
کاخ آرامگاه ها: در ضلع جنوب شرقی چغازنبیل و در نزدیکی حصار سوم، مجموعه
بناهایی قرار دارد که به آن محوطه شاهی گفته می شود. کاخ آرامگاهها در
این محوطه قرار دارد. این نام را به دلیل وجود پنج مقبره زیر زمینی سرداب
مانند در این کاخ، بر آن گذاشتهاند. این مقابر آرامگاه پادشاهان و
شاهزادگان ایلامی بوده اند. علاوه بر این آثاری از تزئینات شیشهای و
گلمیخهای لعابدار در کاخ به دست آمده است.
کاخ شماره 2: این کاخ سه حیاط دارد و با خشت خام ساخته شده است. در این کاخ چندین اتاق و یک حمام نیز وجود دارد.
کاخ شماره 3: این کاخ که در نزدیکی زاویه شرقی حصار بیرونی شهر قرار دارد،
دو حیاط دارد. حیاطهای این کاخ نیز مانند کاخ شماره 2 توسط اتاق هایی متصل
به هم ولی با امکانات و راحتی بیشتر نسبت به اتاقهای کاخ شماره 2 محاط
شده است.
نیایشگاه نوسکو: این بنا که در محوطه سکونت شاه قرار دارد به شکل (تی) انگلیسی است و نیایشگاه خصوصی شاه و خانواده سلطنتی بوده است.
مخزن: چسبیده به حصار خارجی رو به جبهه شمال غربی ذیقورات، تاسیساتی متشکل
از یک مخزن در خارج دیوار و یک حوض واقع در درون حصار وجود دارد و شبکه
ارتباطی آنها یک سیستم متشکل از نهرهای کوچک بوده است. آب ذخیره شده در
مخزن از طریق همین سیستم وارد حوضی کوچک میشده و ساکنان چغازنبیل آب مصرفی
خود را از این حوض بیرون میکشیدند. برای اینکه آب به این مخزن برسد
کانالی نزدیک به 50 کیلومتر حفر می شود. این کانال از رود کرخه شروع
میشود.
خاستگاه عیلامیان :
هنوز به طور قطع مشخص نیست که عیلامیان ، یعنی قدیمی ترین ساکنان متمدن
ایران ، از چه نژادی بوده اند . برخی از باستان شناسان معتقدند که عیلامیان
با ساکنان حامی نژاد حبشه قرابتی دارند . گروهی ایشان را با بومیانی که
پیش از ورود آریاییان در هند زندگی
می کردند ، خویشاوند می دانند . اما سفالینه های بدست آمده از عشق آباد و
دره گز که شباهت زیادی به آثار سفالی عیلامی دارد نشان می دهد که این
مردمان شاید گروهی از آریاییان مهاجر بوده اند که در زمان هایی بسیار بیشتر
از آریاییان قدیم به سرزمین جنوبی ایران آمده اند و تشکیل تمدن داده اند
.
مذهب عیلامیان :
عیلامی ها خدایان متعدد چون خدای خورشید و ماه را می پرستیدند . آن ها
اعتقاد داشتند که این خدایان قدرت اسرار آمیزی دارند . از این رو در مراسم
مذهبی برای جلب رضایتشان قربانی تقدیم می کردند . در هنگام مراسم مذهبی و
انجام آیین قربانی موسیقی می نواختند . معابد محل نگهداری خدایان بود که
درچند طبقه ساخته می شدند و زیگورات نام داشتند . ( نمونه آن زیگورات
چغازنبیل در شوش است ) . آن ها خدای بزرگ را شوشیناک می نامیدند ولی پرستش
او فقط به پادشاهان و کاهنان اختصاص داشت . مذهب عیلامیان و بابلیان شباهت
آشکاری با هم دارد اگر چه نام خدایان آن ها متفاوت بوده است اما در آداب و
آیین ها آن ها شباهت زیادی به هم داشتند . پرستش الهه های زن در عیلام
متداول بود و الهه مادر در راس خدایان عیلامی قرار داشت .
هنر عیلامی :
عیلامی ها در ساخت ظروف فلزی و سفالی و قیری مهارت به سزایی داشتند . همچون
سومریان درمهرسازی ماهر بودند و مانند آشوریان هنر نقش برجسته سازی و نیز
معماری را به خوبی به کار می گرفتند. تزیین ظروف فلزی با بدن و سر جانوران
خیره کننده است . در بناها از آجرهای لعاب دار آبی و سبز استفاده می کردند
و احتمالا نخستین کسانی بودند که از آجر های لعابدار در تزیین بناها
استفاده می کردند و خود ابداع کننده آن بودند .
عیلام و همسایگانش :
عیلام سه دوره تاریخی را سپری کرده است :
1_ عیلام قدیم تا حدود 1500قبل ازز میلاد . در این دوران رشد و شکوفایی
تمدن عیلام فرا نرسیده بود . عیلامیان در این دوران از نظر سیاسی نسبت به
همسایگان خود ضعیف تر بودند .
2_ عیلام میانه از 1350تا 1100قبل از میلاد . زمان اوج شکوفایی تمدن و اوج
قدرت عیلام که مورخان آن را عصر طلایی عیلام نامیده اند .3_ عیلام نو 900
تا 645 قبل از میلاد . عصر رقابت سیاسی با آشور .
چنان که از تاریخ عیلام پیداست عیلامی ها از نظر صنعت و فرهنگ خود را
پرورده بودند با این حال از لحاظ تشکیات سیاسی هیچگاه نتوانستند از حالت
ملوک الطوایفی بیرون آیند . به خصوص مردمان کوهستانی آن ( کاسی ها) همیشه
نیم مستقل و یا مستقل بودند . با وجود این عیلامی ها در مدت چند هزار سال
قومیت خود را در برابر مردمانی نیرومند مانند سومری ها و اکدی ها و دولی
قادر مانند بابل و آشور حفظ کردند و گاهی به ان ها شکست های فاحشی دادند .
دلایل انقراض عیلام :
با قدرت گرفتن آشوری ها عیلام رو به ضعف رفت . حمله های مکرر آشور موجب
انتقال پایتخت از شوش به دو شهر دیگر ماداکتو و خایدالو (خرم آباد فعلی )
شد . قرن ها پیش عیلامیان در هنگام تسخیر آکد و سومر مجسمه ی « نه نه » رب
النوع شهر ارخ را به شوش آوردند ( که این کار نشانگر چیرگی همه سویه ی قدرت
عیلام بر تمدن سومر و آکد بود . هنگامی که آشور قدرت یافت به بهانه پس
گرفتن مجسمه ی « نه نه» جنگ را آغاز کرد . پادشاه عیلام نمی توانست قبول
کند که این مجسمه را پس دهد . پس آشوری ها وارد شوش شدند و با شدت و حدت
تمام به غارت و کشتار و تخریب و سوزاندن ابنیه و معابد و مساکن پرداختند .
دلیل چیرگی کامل آشور بر عیلام این بود که عیلامیان درگیر اختلافات خانمان
برانداز داخلی بودند . به هر حال دولت آشور به کلی تمدن عیلام را برانداخت و
خود نیز پس از چهل سال به دست مادها به کلی منقرض و از صحنه ی تاریخ محو
شد . با این حال در دوره استیلای پارس بر جهان شهرهای عیلامی دوباره زنده
شد و شوش و بوشهر و ضیمره بار دیگر حیات سیاسی و اجتماعی جدیدی را تجربه
کرد .