بخشی از متن :
مطالعات تحولات کالبدی
در سال 950 هـ. ق به دستور شاه طهماسب حصار دوم شهر مشهد با محیطی حدود
1800 و 141 برج و 6 دروازه پیرامون شهر کشیده شد. با کشیدن این حصار بود که
برای اولین بار، منطقه مورد مطالعه در منتهی الیه جنوب غربی در درون حصار
واقع و بعنوان بخش از شهر شناخته شد. حصار دوم بزرگتر از نیاز شهر در نظر
گرفته شده بود و این مناطق بیشتر شامل باغات و مزارع شهر بودند. توسعه شهر
در اطراف فلکه حضرت، خصوصا در دو راستای بالا خیابان و پایین خیابان ادامه
داشت. در سال 1110 هـ.ق قبل از طلوع نادرشاه افشار ملک محمود سیستانی به
علت عدم احساس امنیت اقدام به احداث استحکامات ارگ حکومتی و میدان ارگ
چسبیده به حصار شهر در این منطقه می نماید. حصار ارگ دارای محیطی حدود 1200
متر و 23 برج بود. که یکی از 6 دروازه اصلی شهر بنام دروازه ارگ (واقع در
میدان ده دی) بعد از عبور از خندق مستقیما وارد حیاط ارگ می شد. در کنار
میدان ارگ (ضلع شمالی) کم کم معبری نمایان شد که به کوچه ارگ مشهود
گردید...
تحولات عملکردی ـ فعالیت ارگ
تحولات عملکردی شهر در گذر زمان و تحت شرایط مختلف سیاسی ـ اجتماعی ،
اقتصادی قرار می گیرد. که شناخت این تحولات عملکردی در توصیف وضعیت آینده
محدوده می تواند موثر واقع شود و دارای اهمیت بسزایی است.
محدوده ارگ، در واقع از زمانی شکل گرفت و نقش واقعی پیدا کرد که ارگ حکومتی
و میدان ارگ در این منطقه شکل گرفتند، تا قبل از این دوران محدوده با این
که جزئی از محدوده داخل حصار شهر بود ولی تنها شامل مجموعه ای از باغات می
شد. از آن زمان بود که این منطقه بعنوان یک قطب حکومتی در شهر مطرح شد. و
بعنوان ارگ مشهد شهرت یافت همانطور که اشاره شد. عملکرد این بنا در دوره
های متفاوت متغیر بود به طوریکه هر زمان حکمران از قدرت کافی و امنیت
برخوردار بود. عمارت شاهی به چهار باغ منتقل می شد و از ارگ بعنوان زندان
استفاده می گردید. با همه این فراز و نشیب ها، این منطقه به واسطه ارگ
حکومتی (مظهر حکومت) و میدان ارگ (یک امکان اجتماعی) در شهر دارای اهمیت
بسیار بود. و کم کم آبادانی به این منطقه کشیده شد. میدان ارگ مستقیما از
طریق کوچه ارگ در سمت شمال میدان (کوچه سینما اسیا) و بازار سرشور به حرم و
صحن گوهرشاد متصل می شد...
باری واحدهای تجاری لوکس بتدریج از ارگ نقل مکان کردند. به هر حال مشتریان
جدید احتیاجات جدید نیز داشتند و اجناس و خدمات همسطح خود را می طلبیدند
واین گونه بود که کیفیت مغازه ها به فراخور حال مصرف کنندگان جدید تنزل
پیدا کرد. به طور مثال پارچه فروشی های محدوده که زمانی خاص طبقه مرفه بوده
اند، تبدیل به پارچه فروشی هایی برای قشر متوسط ـ که اکثریت جامعه را نیز
تشکیل می دادند، شدند. برخی از خیاطانی که مشتریان مرفه خود را از دست داده
بودند. مغازه خود را به شاگردانشان واگذار کردند و یا برای تولید هر چه
بیشتر و ارزانتر تبدیل به سری دوزی شدند، عرضه «دکمه» و «خرج کار» و
«پارچه» به مقدار فراوان و در مجاورت سری دوزی ها به گسترش این حرفه دامن
زد...